فکر می کردند کارم مزخرف است، اما نوبل گرفتم!

فکر می کردند کارم مزخرف است، اما نوبل گرفتم! کارکادو: «ریچارد رابسون» برنده جایزه نوبل شیمی ۲۰۲۵ در مصاحبه ای با وب سایت نوبل از حس خود از دریافت جایزه نوبل گفت و کارهای علمی خودرا خصوصاً در عرصه «چارچوب های فلزی-آلی» تشریح نمود.


روز گذشته نام «ریچارد رابسون» به عنوان یکی از سه برنده جایزه نوبل شیمی ۲۰۲۵ توسط کمیته نوبل اعلام گردید. او که متولد ۱۹۳۷ در گلاسبرن بریتانیاست، حال در دانشگاه ملبورن استرالیا فعالیت می کند و به پاس تلاش هایش در توسعه «چارچوب های فلزی-آلی»، لایق دریافت جایزه نوبل شیمی دانسته شد.
رابسون در سال ۱۹۸۹، استفاده از خواص ذاتی اتم ها را به روشی جدید آزمایش کرد. وی یون های مس با بار مثبت را با یک مولکول چهار بازویی ترکیب کرد. این مولکول دارای یک گروه شیمیایی بود که در پایان هر بازو به یون های مس جذب می شد. وقتی آنها با هم ترکیب شدند، به هم متصل شدند و یک کریستال منظم و جادار تشکیل دادند. این کریستال مانند الماسی بود که پر از حفره های بی شمار بود.
مفهوم جدید «ریچارد رابسون» برای معماری مولکولی که هنگام ساخت مدل هایی برای تدریس به ذهنش رسید، نقطه شروعی برای حوزه رو به رشد «چارچوب های فلزی-آلی» بود.
وی در این مصاحبه تلفنی که توسط «آدام اسمیت» از کمیته نوبل انجام شده، شرح می دهد که چه طور این ایده جدید پدیدار شد و چه طور در نهایت مجبور شد کاری در مورد آن انجام دهد. او همینطور تأملات فروتنانه ای در مورد زندگی طولانی اش در شیمی عرضه می کند که به قول او دقیقاً یک حرفه نبوده و به شکلی به سوی آن کشیده شده، زوری که دیگر نتوانسته به کار بهتری فکر کند. در ادامه، مشروح این مصاحبه را می خوانیم.
اسمیت: سلام. آیا من با ریچارد رابسون صحبت می کنم؟
رابسون: بله.
اسمیت: پروفسور رابسون، من آدام اسمیت هستم که از وبسایت نوبل (Nobelprize.org) تماس می گیرم. اول از همه، تبریک بابت جایزه نوبل. این روزی است که جهان می تواند شیمی را جشن بگیرد و کمی در مورد زیبایی شیمی تأمل کند و این دوست داشتنی ای است.
رابسون: متشکرم. موافقم، بله.
اسمیت: شما در مورد شنیدن خبر برنده شدن جایزه چه احساسی دارید؟
رابسون: جنبه های مثبت و منفی وجود دارد و من الان خیلی پیر هستم و کنار آمدن با همه مزخرفاتی که مقرر است اتفاق بیفتد کار سختی خواهد بود.
اسمیت: منظورتان از مزخرف چیست؟
رابسون: آن مهارتی که یک ربع قرن پیش در استفاده از کلمات داشتم، از بین رفته است. کمی دشوار است. علی‌ای‌حال، این گوشه ای از چیزی است که مقرر است اتفاق بیفتد.
اسمیت: چه چیزی شما را به سوی شیمی آورد؟ چه چیزی شما را شیمیدان کرد؟
رابسون: خدای من، سوال سختی است. نمی توانم بگویم که در آن زمانِ بخصوص از آن هیجان زده شدم. من همیشه به خاطر این که ریاضیدان نبودم، احساس درجه دو بودن می کردم. من همیشه ریاضیات را والاترین فعالیتهای انسانی می دانستم. بدین سبب بله، به شکلی به آن علاقه مند شدم. نمی توانستم به کار بهتری فکر کنم.
اسمیت: چنین پیداست که جواب داده است. شاید خیلی خوب پیش نرفته باشد، اما علی‌ای‌حال، می دانید، زندگی همین است، این گونه نیست؟ با این وجود، این یک جهش بوده که فکر کنید می توانید این ساختارهای شبکه ای را بسازید.
رابسون: بله و باید بگویم که کار من در آن زمان در اواسط دهه ۸۰ میلادی، برای بعضی از مردم بطورکامل بی مدلول بود. علی‌ای‌حال این گونه نشد.
اسمیت: شما به تدریس ساختار مولکولی و ساخت مدلها نیز مشغول بودید، درست است؟
رابسون: کاملاً، بله. کار من ساخت مدل هایی از ساختارهای معدنی پایه مانند سدیم کلرید و الماس و غیره بود. بدین سبب من به مفهوم واقعی کلمه پای جدول عناصر نشستم و مجبور شدم تمام زوایای آنرا محاسبه کنم. در آن روزها ما یک کارگاه شش یا هفت نفره داشتیم. کارگاه های امروزی در بخش های شیمی و فیزیک ناپدید شده اند. مردان بسیار ماهر مجبور بودند سوراخ هایی را در این توپ های چوبی ایجاد کنند و سپس یک مدل بسازند و در آن زمان من با لیگاندهای آلی که دو یون فلزی را در مجاورت نزدیک به هم متصل می کنند، اما شکافی را باقی می گذارند که در آن ممکنست اتفاقات جالبی رخ دهد یا ندهد، یا ممکنست روی داده باشد یا نه، بازی می کردم. همین طور لیگاندهایی که چهار یون فلزی را در مجاورت بسیار نزدیک به هم متصل می کنند و چه اثری بر گونه هایی که به آنها متصل می شوند، خواهند داشت.
رابسون افزود: بدین سبب همه اینها در ذهن من بود و همانطور که درحال ساخت این مدلها بودم، میله های فلزی با ابعاد بطورکامل مشخص را به توپ های چوبی با سوراخ های دقیق حفر شده وصل می کردم و سر انجام این فکر به ذهنم خطور کرد که اگر بجای توپ ها از مولکول ها و بجای میله ها از پیوندهای شیمیایی استفاده نمائیم، چه می شود؟ همین طور هر چیز دیگری که از آن پیروی خواهد نمود. این ها برای سال ۱۹۷۴ است.
وی ادامه داد: بدین سبب من آن ایده را داشتم و چند چیز را یادداشت کردم و سپس آنرا فراموش کردم تا این که آن حوزه شیمی در سخنرانی های سال بعد عنوان شد. می دانید، برای چند سخنرانی در مورد ساختارهای حالت جامد صحبت کردیم و هر سال فکر می کردم که ایده بدی نداشتم و باید کاری در مورد آن انجام دهم، اما من به مدت ۱۰ سال این کار را نکردم. سپس در حالت ناامیدی، خودم کارهای زیادی انجام دادم. در اواسط دهه ۸۰ آغاز به کوشش برای ساختن چیزهایی کردم که ممکنست با یون های فلزی به ساختارها پلیمریزه شوند و کل ماجرا بسیار امیدوارکننده به نظر می رسید و با این حال واقعا بسیار منطقی بود.
اسمیت: داستان جذابی است، جذاب و همین طور بسیار جالب که شما اجازه ندادید آن چیز رها شود. داشتن یک ایده و سپس انجام ندادن هیچ کاری برای آن آسان است، حتی اگر مدتی خاموش مانده باشد.
رابسون: بله، هر سال که این سخنرانی ها مطرح می شدند، مدام به من یادآوری می شد. فکر کردم، واقعا باید به دنبالش بروم و و در نهایت این کار را کردم.
اسمیت: چقدر خوب که انجامش دادید. هرچند به نظر نمی رسد از این که این حوزه چگونه پیشرفت کرده، تعجب کرده باشید.
رابسون: نه اصلاً. واضح بود که مقرر است اتفاقات زیادی پیرامون آن رخ دهد. این یه دیدگاه متفاوت بود. یک دیدگاه دوست داشتنی و تازه از نوآوری. بی توجهی به مسئولیت های دیگر و من هم همچنین بودم.
اسمیت: بنظر می رسد این یک خاصیت مشترک بین برنده های جایزه نوبل است، نه؟ یا در مجموع دانشمندان بزرگ. آدم های بزرگی که به موفقیتهای بزرگی می رسند. بیایید این را بسط دهیم؛ یک جور توانایی برای کنار گذاشتن چیزهای دیگر.
رابسون: بله، واقعاً، بطورکامل درست است.
اسمیت: پس خودتان را به عنوان نمونه ای بارز از یک دانشمند تنها توصیف می کنید؟
رابسون: بله، کم و بیش فکر می کنم همچنین است. البته این به این مفهوم نیست که افرادی که با من کار می کنند، پرارزش نبودند. من فقط چیزها را با هم قاطی می کنم و ترکیبات را به دست می آورم، اما علم واقعی، اعداد و زوایا و فاصله ها و چیزهایی از این قبیل است.
وی افزود: چیزهایی هستند که خودم هیچ گاه به آنها دست نیافته ام و بدین سبب کریستالوگرافرهایی که با آنها کار کرده ام، بخصوص برنارد هاسکینز(Bernard Hoskins) و اخیراً برندن آبراهامز(Brendan Abrahams)، به کل این حوزه احترامی داده اند که اگر این کار را نمی کردند، وجود نداشت و آنها هم آدم های خوبی هستند.
اسمیت: امیدوار هستم هفته های آینده شما را با افراد خوب جدیدی آشنا کنم تا همه چیز به خوبی جلو برود. من عاشق این هستم که شما فقط چیزها را با هم مخلوط می کنید و ترکیبات را به دست می آورید.
رابسون: حقیقت همین است. این کاری است که من انجام می دهم و البته خیلی از آنها کار نمی کنند. بدین سبب وقتی آنها کار می کنند، هورا می کشم.
اسمیت: فکر می کنم این چیزی است که جوانان باید در علم یاد بگیرند. چنین پیداست که جشن گرفتن شما از این مساله متواضعانه خواهد بود.
رابسون: بله. من الان ۸۸ ساله هستم و می دانید، افرادی که من وقتی ۲۵ یا ۳۰ سال پیش خیلی خوب می شناختم، همه آنها مرده اند یا نزدیک به مرگ هستند، مثل خودم.
اسمیت: این مساله من را به یاد جمله ای از «نوئل کوارد» می اندازد که یک دفعه کسی، فکر می کنم «رالف ریچاردسون» بود که به وی گفت از این که همه دوستانمان دارند می میرند ناراحت نیستی؟ و «نوئل کوارد» پاسخ داد: خب، شخصاً، پسر عزیزم، اگر دوستانم ناهار را به انتها برسانند، خوشحال می شوم.
رابسون: بله، درست است.
اسمیت: برایتان شب خوبی در ملبورن آرزو می کنم.
رابسون: الان اینجا آخر شب است، بله.
اسمیت: خیلی خیلی ممنونم که الان با من صحبت کردید. خیلی خوشحال شدم.
رابسون: ممنون که تماس گرفتید و بله، ممکنست در آینده همدیگر را ملاقات نماییم.
اسمیت: خیلی امیدوار هستم.
رابسون: خداحافظ. ممنون. خداحافظ.

منبع:

1404/07/20
09:46:35
5.0 / 5
40
تگهای خبر: تبریك , تولد , جایزه , جشن
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
عقیده شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
عقیده:
سوال:
= ۳ بعلاوه ۳
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
کارکادو، همراه شما در انتخاب بهترین هدیه برای عزیزانتان
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی ، کارکادو، هدیه ای از جنس عشق و خاطره