واقعه کربلا و شروع پیاده روی اربعین
کارکادو: به گزارش کارکادو، جابر بن عبدالله انصاری، از صحابه پیامبر اسلام (ص)، اولین کسی بود که به زیارت قبر امام حسین (ع) رفت. وی در روز اربعین بهمراه عطیه عوفی، به کربلا سفر کرد.
به گزارش کارکادو به نقل از خبرگزاری مشرق،
پیاده روی و زیارت حرم مطهر امام حسین (ع) در روز اربعین ریشه تاریخی دارد چونکه جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی در سال ۱۲۸۱ قمری با پای پیاده از مدینه حرکت کردند و در بامداد نخستین اربعینی که از شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) می گذشت، به کربلا رسیدند و طبق آن چه که در منابع شیعه معتبر مشهود است در روز اربعین حضرت زینب کبری (س) و امام سجاد همراه با هشتاد و چهار نفر وارد کربلا شدند و بعد از گفتگو با جابر عبدالله انصاری، قبر مطهر امام (ع) را زیارت کردند و از آنجا زیارت اربعین شروع شد.
واقعه کربلا و آغاز پیاده روی اربعین در دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، امام حسین (ع) و یارانش در نبرد کربلا به شهادت رسیدند. این واقعه یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین حوادث در تاریخ اسلام به حساب می آید و موجب شد تا پیروان دوده (ع) به بزرگداشت یاد و خاطره این حادثه بپردازند.
نخستین زائر اربعین جابر بن عبدالله انصاری، از صحابه پیامبر اسلام (ص)، اولین کسی بود که به زیارت قبر امام حسین (ع) رفت. وی در روز اربعین به همراه عطیه عوفی، به کربلا سفر کرد. جابر در این زیارت، اولین مراسم اربعین را با غسل، عطرافشانی و خواندن زیارت نامه برگزار کرد. این رویداد را می توان به عنوان اولین پیاده روی اربعین در تاریخ اسلام دانست.
بعد از واقعه کربلا، کاروان دوده (ع) که شامل زنان و خردسالان اسیر بود، به همراه امام سجاد (ع) به سوی شام برده شد. بعد از مدتی، یزید بن معاویه آنها را آزاد کرد و آنها به کربلا بازگشتند. بنابر برخی روایات، این بازگشت در روز اربعین صورت گرفت و دوده (ع) با زیارت قبر امام حسین (ع) و یارانش، این روز را گرامی داشتند.
روایتی از نخستین زوار پیاده روی اربعین امام حسین (ع)
طبق آن چه که در منابع شیعه معتبر مشهود است در روز اربعین حضرت زینب کبری (س) و امام سجاد همراه با هشتاد و چهار نفر وارد کربلا شدند. بعد از گفتگو با جابر عبدالله انصاری، قبر مطهر امام (ع) را زیارت کردند و از آنجا زیارت اربعین شروع شد.
اهل بیت علیهم السلام، چون به کربلا رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری (۵) را دیدند که با تنی چند از بنی هاشم و خاندان پیامبر برای زیارت حسین ضد السلام آمده بودند، هم زمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گریستند و ناله و زاری کردند. بر صورت خود سیلی زده و ناله های جانسوز سر دادند و زنان روستاهای مجاور هم به آنان پیوستند، زینب علیهاالسلام در بین جمع زنان آمد و گریبان چاک زد و با صوتی حزین که دل ها را جریحه دار می کرد می اظهار داشت: «وا اخاه! واحسیناه! واحبیب رسول الله و ابن مکه و منی! و ابن فاطمه الزهراء! و ابن علی المرتضی! آه ثم آه!» پس بی هوش شد.
آن گاه ام کلثوم لطمه بصورت زد و با صدایی بلند می اظهار داشت: امروز محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا از دنیا رفته اند و دیگر زنان هم سیلی بصورت زده و گریه و شیون می کردند. سکینه چون چنین دید، فریاد زد: وا محمداه! وا جداه! چه دشوار است بر تو تحمل آن چه با دوده تو کرده اند، آنان را از دم تیغ گذراندند و بعد عریانشان کردند!
عطیه عوفی می گوید: با جابر بن عبدالله به عزم زیارت قبر حسین ضد السلام بیرون آمدم و چون به کربلا رسیدیم، جابر نزدیک شط فرات رفته و غسل کرد و ردایی همانند شخص محرم بر تن کرد و همیانی را گشود که در آن بوی خوش بود و خودرا معطر کرد و هر گامی که بر می داشت ذکر خدا می گفت تا نزدیک قبر مقدس رسید و به من اظهار داشت: دستم را بر روی قبر بگذار! چون چنین کردم، بر روی قبر از هوش رفت. من آب بر روی جابر پاشیدم تا به هوش آمد، آن گاه سه مرتبه اظهار داشت: یا حسین!
سپس اظهار داشت: «حبیب لا یجیب حبیبه!» و بعد افزود: چه تمنای جواب داری که حسین در خون خود آغشته و بین سر و بدنش جدایی افتاده است! و اظهار داشت: «من گواهی می دهم که تو فرزند بهترین پیامبران و فرزند بزرگ مؤمنین هستی، تو فرزند سلاله هدایت و تقوایی و پنجمین نفر از اصحاب کساء و عبایی، تو فرزند بزرگ نقیبان و فرزند فاطمه سیده بانوانی و چرا چنین نباشد که دست سید المرسلین تو را غذا داد و در دامن پرهیزگاران پرورش یافتی و از پستان ایمان شیر خوردی و پاک زیستی و پاک از دنیا رفتی و دل های مؤمنان را از فراق خود اندوهگین کردی، پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طریقه رفتی که برادرت یحیی بن زکریا شهید گشت.»
آن گاه چشمش را به اطراف قبر گردانید و اظهار داشت: «سلام بر شماای ارواحی که در کنار حسین نزول کرده و آرمیدید، گواهی می دهم که شما نماز را بپا داشته و زکات را ادا کرده و به معروف امر و از منکر نهی کردید و با ملحدین و کفار مبارزه و جهاد کرده، و خدا را تا هنگام مردن عبادت کردید.» و افزود: به آن خدایی که پیامبر را به حق مبعوث کرد ما در آن چه شما شهدا در آن وارد شده اید شریک هستیم.
عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما کاری نکردیم! اینان شهید شده اند، اظهار داشت: ای عطیه! از حبیبم رسول خدا صلی الله ضد وآله شنیدم که می فرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک فی عملهم» هر که گروهی را دوست داشته باشد با همانان محشور شود و هر که عمل جماعتی را دوست داشته باشد در عمل آنها شریک خواهد بود.»
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب