هنر حرف نزدن و آینده سینما

سینما نه نظام برده داری است و نه رستوران بین راهی!

سینما نه نظام برده داری است و نه رستوران بین راهی! به گزارش کارکادو، چرا در این سینما همگی «دهان» شده اند؟ پس چه کسی مقرر است «فکر» کند؟ دهان داران کی مقرر است «فیلم» بسازند؟ بله، به هر دو طیف میتوان گفت، جشنواره به هر حال می گذرد و به خاطره ها می پیوندد. آنچه ادامه خواهد داشت، سینماست...


این بخشی از یادداشتی است که در آخرین شماره نشریه روزانه چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، روز گذشته به مناسبت برگزاری مراسم اهدای جایزه های بخش تجلی اراده ملی، منتشر گردید.
در این یادداشت که با عنوان «یواش! سینما ادامه دارد» به قلم علیرضا بهرامی نوشته شده، با انتقاد از برخی گفتار و رفتارهای طرفین درگیر در دو طیف فکری حاضر در حوزه سینما که در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر نمود یافت، آمده است: سینما نه نظام برده داری است که بگوییم کسی حرف نزند، نه رستوران بین راهی است که دیگر همدیگر را نبینیم و با هم کاری نداشته باشیم.
به گزارش کارکادو به نقل از ایسنا، در این یادداشت آمده است: چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر هم همان گونه که قابل پیشبینی بود، به سرانجامی رسید که در بیشتر زمینه ها برگزارکنندگان آن توانستند درنهایت بار فشارها را بشکنند و شرایط طبیعی را برقرار سازند. شاید تنها زمینه ای که طبق خواست برگزارکنندگان پیش نرفت، میزان حضور بازیگران در فوتوکال و نشست خبری فیلمها در سالن رسانه ها بود. حال میتوان تحلیل کرد که آیا این رخداد، یک توفیق الزامی بوده یا نقصان؟ در این دوره، برخلاف دوره های گذشته و نزدیک به آنچه که در نشست های خبری فیلمها در جشنواره های کلاس الف جهانی شاهدیم، یعنی همان جا که نشست ها بیشتر محل عیارسنجی عمق اندیشه کارگردانان و سخن گفتن آنان در رابطه با سینما، هنر، فلسفه، سیاست، اجتماع، ایدئولوژی و غیره است، اینجا هم بیشتر محل ارزیابی درونمایه کارگردانان و گاها تهیه کنندگان آثار شد. در واقع این وجه، در سایه حضور پرآرایش و پرپیرایش بازیگران زن و مرد قرار نگرفت که درنهایت در نشست ها می گفتند، از همکاری با آقا یا خانم فلانی در این پروژه خوشحالند. حال اگر این غیبت یک توفیق الزامی بوده است، دست اندرکاران سینمای ایران برای سالهای بعد هم به «تعادل» می توانند بیندیشند اما اگر یک نقصان بوده و تنور جشنواره را نزد افکار عمومی چندان گرم نکرده است، باز هم دست اندرکاران سینمای ایران باید برای آینده و ایجاد «تعادل» فکری کنند.
وضعیت در رابطه با غیبت اینفلوئنسرها و عکاسان اینترنتی هم به همین صورت بوده است. به قول معروف، نه به آن شوری شوری که مسؤولان جشنواره فیلم فجر، واداده ی این پدیده های نوظهور بودند و نه به این بی نمکی که به جبر شرایط، کلا روی نام آنها خط قرمز کشیدند. انگار در این جشنواره، آنچه که فراموش و کمتر به آن توجه شد، «اعتدال» بود. گروهی بر آن بودند که یک صندلی خالی را سندی کنند در خصوص تحریم و شکست جشنواره، طرف مقابل هم تمام توانش را به کار می گرفت که به هر حال، آن صندلی را پُر نشان دهد یا اگر نتوانست، اساس آن صندلی را بی اهمیت جلوه دهد. شخصا معتقدم که به بازیگران و دیگر دست اندرکاران یک فیلم نمی توانیم بگوییم وقتی دستمزدشان را گرفته اند، دیگر حق ندارند در رابطه با چیزی اظهار نظر کنند یا در رابطه با حضور خود تفسیری داشته باشند و تصمیمی بگیرند. به هر حال، سینما و در کل هنر و عرصه تولید اثر هنری، نظام «برده داری» نیست که به افراد بگوییم دهانشان را ببندند و فقط «بله، چشم!» بگویند. از طرف دیگر معتقدم این که بازیگران یک فیلم هم بیانیه بدهند و پشت تهیه کننده فیلمشان را خالی کنند، در عالم هنر و سینما یک اقدام غیرحرفه ای شمرده می شود. سینما «رستوران بین راهی» نیست که افراد فقط یک مرتبه در طول عمر فعالیت خود همدیگر را ببینند و رفتارشان را بر همین مبنا و با بی مسؤولیتی شکل دهند.
سینما نه به بازیگری نیاز دارد که توان و فضای فعالیت حرفه ای خویش را قربانی این کند که فقط روزی چهار پست و استوری اینستاگرامی برای خوشایند دنبال کنندگان متکثرش منتشر کند، نه به تهیه کننده ای که در نشست خبری و مصاحبه و غیر از آن، برای بازیگران خط و نشان بکشد و بر سرشان فریاد بزند. به هر دو طرف باید یادآوری کرد که سینما مقرر است ادامه داشته باشد. راستی تهدید فیلمسازان و بازیگران در میانه جشنواره، برای صنعت سینمای ایران چه فایده ای داشت یا خواهد داشت؟ چرا در این سینما همگی «دهان» شده اند؟ پس چه کسی مقرر است «فکر» کند؟ دهان داران کی مقرر است «فیلم» بسازند؟ بله، به هر دو طیف میتوان گفت، جشنواره به هر حال می گذرد و به خاطره ها می پیوندد. آنچه تا دنیا دنیاست ادامه خواهد داشت، سینماست.
اما دو نکته دیگر باقی می ماند که لازم است به آن اشاره کنم. یکی در رابطه با مجری نشست های خبری فیلمها در جشنواره که سال جاری یکه و تنها بود و کار سختی هم داشت. درست است که مدیران جشنواره با این تصور که در این صورت شرایط مطمئن تر خواهد بود، یک مجری را برای اداره نشست ها انتخاب کردند اما در واقع این تصمیم کم لطفی در برابر شخص مجری نشست ها بود و او را تنها و یکه به عرصه دشوار فرستاد.
اما مورد عمیق تر و مهم تر، در رابطه با کیفیت آثار جشنواره چهل و یکم است. تصور می شد که با عنایت به دو سال رخوت ناشی از انتشار ویروس جدید و مرگ بار کرونا که به ناآرامی های اجتماعی و فشارهای روانی در ارتباط با آن پیوست شد، کیفیت آثار جشنواره سال جاری نسبت به سالهای قبل، به صورت محسوسی ضعیف تر باشد. اما شخصا معتقدم در عمل، نه تنها این گونه نشد، بلکه شاید بسته ی آثار جشنواره سال جاری، ناخواسته کمی با کیفیت تر هم از آب درآمد! دست کم میتوان گفت، تعداد آثاری که از نظر ضعف کیفی حیرت آور بودند، در این سال نسبت به بسیاری از دوره های دیگر کمتر بود.
هرچند قابل بحث است که این اتفاق چقدر به سیاستگذاری فرهنگی ما در حوزه سینما مربوط بوده است اما کتمان نمی توان کرد که بخش قابل توجهی از این مهم، افزایش نقش آفرینی فیلمسازان «جوان» در عرصه سینمای ایران بوده که حقیقت های جدیدی شکل داده یا موازنه قدرت را در این حوزه تحت تأثیر خود قرار داده است. با این وجود نباید نادیده گرفت که بعضی از همین فیلمسازان گمنام به حدی از لازمه های استاندارد فنی به دور بودند که برای معضل جایگزینی رابطه ها به جای ضابطه های حرفه ای هم باید فکری کرد.




منبع:

1401/11/26
12:28:14
5.0 / 5
414
تگهای خبر: اثر هنری , ارزیابی , اهدا , اینستاگرام
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۳
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی