استاد انصاریان تبیین كرد:

الگوی رفتاری حضرت امام حسن مجتبی(ع)

الگوی رفتاری حضرت امام حسن مجتبی(ع) قم مترجم نهج البلاغه الگوی رفتاری امام مجتبی(ع) را بر مبنای آیات و روایات تببین کرد.


استاد انصاریان در بخشی از کتاب پرارزش «عرشیان فرش نشین» آورده است؛ حضرت امام صادق(ع) می فرماید: پدرم از پدرش نقل می کرد که حسن بن علی بن ابی طالب در زمان خودش عابدترین و زاهدترین و برترین مردم بود. هنگامی که به حج می رفت پیاده می رفت و چه بسا با پای برهنه به سمت حرم امن حرکت می کرد.
هنگامی که یاد مرگ و قبر و برانگیخته شدن در قیامت و عبور بر صراط می افتاد، گریه می کرد و چون یاد عرضه شدن بر خدا می کرد، فریادی می کشید و غش می نمود و هنگامی که در نماز قرار می گرفت گوشت بدنش در پیشگاه خدا می لرزید و زمانی که یاد بهشت و دوزخ می کرد چون مار گزیده به خود می پیچید و از خدا درخواست بهشت می نمود و از دوزخ به حق پناه می برد. «۱»
کمک و بخشش
حضرت امام صادق(ع) می فرماید: مردی به عثمان بن عفان در حالیکه در مسجد نشسته بود گذشت، از او درخواست کمک کرد. به دستور عثمان، پنج درهم به او پرداختند، مرد به عثمان اظهار داشت: مرا به جایی که دردم را دوا کنند راهنمایی کن، عثمان اظهار داشت: نزد آن جوانمردان که آنان را می بینی برو و با دستش اشاره به ناحیه ای از مسجد کرد که حضرت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و عبداللّه بن جعفر در آن قرار داشتند. آن مرد به سمت آنان رفته، سلام کرد و از آنان درخواست کمک نمود.
امام حسن(ع) به او فرمود: سؤال از دیگران جز در سه مورد جایز نیست یا برای دیه ای که دل سوختگی دارد، یا وامی که دل شکستگی آرد، یا فقری که غیر قابل تحمل است؛ تو گرفتار کدام یک از این سه موردی؟
اظهار داشت: گرفتار یکی از آنها هستم. امام مجتبی(ع) فرمان داد پنجاه دینار به او بپردازند و حضرت امام حسین(ع) دستور به چهل و نه دینار داد و عبداللّه بن جعفر فرمان به چهل و هشت دینار. آن مرد بعد از دریافت دینارها برگشت و بر عثمان گذر کرد، عثمان اظهار داشت: چه کردی؟ مرد اظهار داشت: بر تو گذشتم، برای کمک به من به پنج دینار فرمان دادی و چیزی هم از من نپرسیدی ولی آن بزرگواری که گیسویی پرپشت دارد چیزهایی را از من پرسید و پنجاه دینار به من عطا کرد و دومی آنان چهل و نه دینار و سومی چهل و هشت دینار؛ عثمان اظهار داشت: چه کسی برای دوای درد تو مانند این جوانمردان است؟ اینان دانش و آگاهی را به خود اختصاص داده اند و خیر و حکمت را در خود جمع کرده اند. «۲»
فروتنی شگفت
فروتنی حضرت امام حسن(ع) و تواضع آن انسان الهی چنان بود که: روزی بر گروهی تهی دست می گذشت و آنان پاره های نان را بر زمین نهاده، روی زمین نشسته بودند و می خوردند، چون حضرت امام حسن(ع) را دیدند گفتند: ای پسر رسول خدا! بیا و با ما هم غذا شو! به شتاب از مرکب به زیر آمد و اظهار داشت: خدا متکبران را دوست ندارد و با آنان به خوردن غذا مشغول شد.
سپس همه آنان را به میهمانی خود دعوت فرمود، هم به آنان غذا داد و هم لباس. «۳»
حاجتت را بنویس
مردی به محضر حضرتش حاجت آورد، آن بزرگوار به او فرمود: حاجتت را بنویس و به ما بده، چون نامه اش را خواند دو برابر خواسته اش به او مرحمت فرمود. یکی از حاضران اظهار داشت: این نامه چقدر برای او پربرکت بود!
فرمود: برکت آن برای ما بیشتر بود چونکه ما را اهل نیکی ساخت، مگر نمی دانی که نیکی آن است که بی خواهش به کسی چیزی دهند، اما آنچه بعد از خواهش می دهند بهای ناچیزی است در مقابل آبروی خواهنده، شاید آن کس که شبی را با اضطراب میان بیم و امید به سر برده و نمی دانسته که آیا در مقابل عرض نیازش دست رد به سینه او خواهی زد یا شادی قبول به او خواهی بخشید و الان با تن لرزان و دل پرتبش نزد تو آمده، آنگاه تو فقط به اندازه خواسته اش به او ببخشی در مقابل آبرویی که نزد تو ریخته بهای اندکی به او داده ای. «۴»
اوج جود و عطا
مردی از او چیزی خواست پنجاه هزار درهم و پانصد دینار به او عطا فرموده، اظهار داشت: کسی را برای حمل این دفعه حاضر کن، چون کسی را حاضر کرد، ردای خویش را به او داد و اظهار داشت: این هم اجرت باربر. «۵»
بخشیدن همه ذخیره
عربی به محضر امام حسن(ع) آمد. فرمود: هرچه ذخیره داریم به او بدهید، بیست هزار درهم بود، همه را به عرب دادند، اظهار داشت: مولای من! اجازه ندادی که حاجتم را بگویم و مدیحه ای در شأنت بخوانم، حضرت در پاسخ اشعاری انشا کرد به این مضمون: بیم فروختن آبروی آن کس که از ما چیزی می خواهد باعث می شود که ما قبل از درخواست او بدو ببخشیم. «۶»
عطای کم نظیر
حضرت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و عبداللّه بن جعفر به راه حج می رفتند، توشه آنان گم شد، گرسنه و تشنه به خیمه ای رسیدند که پیرزنی در آن زندگی می کرد. از او آب خواستند که در جواب اظهار داشت: این گوسپند را بدوشید و شیرش را با آب بیامیزید و بیاشامید. چنین کردند، سپس از او غذا خواستند که اظهار داشت: همین گوسپند را داریم، بکشید و بخورید. یکی از آنان گوسپند را ذبح و از گوشتش مقداری بریان کرد، همه خوردند و سپس همانجا به خواب رفتند. هنگام رفتن به پیرزن گفتند: ما از قریشیم و به حج می رویم، اگر باز گشتیم نزد ما بیا، با تو به نیکی رفتار خواهیم کرد و رفتند. شوهر زن که آمد و از جریان خبر یافت، اظهار داشت: وای بر تو! گوسپند مرا برای مردمی ناشناس می کشی آنگاه می گویی از قریش بودند!؟
روزگاری گذشت و کار بر پیرزن سخت شد، از آن محل کوچ کرده، عبورش به مدینه افتاد، حضرت امام حسن(ع) او را دید و شناخت. پیش رفت و اظهار داشت: مرا می شناسی؟ اظهار داشت: نه، فرمود: من همانم که در فلان روز میهمان تو شدم و دستور داد تا هزار گوسپند و هزار دینار زر به او دادند، آنگاه او را نزد برادرش حسین(ع) فرستاد، آن حضرت هم به همان اندازه به او بخشید و او را نزد عبداللّه بن جعفر فرستاد و او هم عطایی همانند آنان به او داد! «۷»
خدمت به حیوان گرسنه
روزی غلام سیاهی را دید که گرده نانی در پیش نهاده یک لقمه می خورد و یک لقمه به سگی می دهد، از او پرسید: چه چیز تو را به این کار وا می دارد؟ اظهار داشت: شرم می کنم که خود بخورم و به او ندهم، حضرت امام حسن(ع) فرمود: از اینجا حرکت نکن تا من برگردم. خود نزد صاحب آن غلام رفت، او را خرید، باغی را هم که در آن زندگی می کرد خرید، غلام را آزاد کرد و باغ را بدو بخشید. «۸»
پی نوشت ها:
۱) الأمالی، صدوق: ۱۷۸، المجلس الثالث والثلاثون، حدیث ۸؛ عدة الداعی: ۱۵۱؛ بحار الأنوار ۴۳/ ۳۳۱، باب ۱۶، حدیث ۱.
۲) الخصال ۱/ ۱۳۵، حدیث ۱۴۹؛ بحار الأنوار ۴۳/ ۳۳۲، باب ۱۶، حدیث ۴.
۳) المناقب ۴/ ۲۳؛ بحار الأنوار ۴۳/ ۳۵۱، باب ۱۶، حدیث ۲۸.
۴) صلح حسن: ۴۲- ۴۳.
۵) المناقب ۴/ ۱۶؛ بحار الأنوار ۴۳/ ۳۴۱، باب ۱۶، حدیث ۱۴؛ صلح حسن: ۴۲- ۴۳.
۶) المناقب ۴/ ۱۶؛ بحار الأنوار ۴۳/ ۳۴۱، باب ۱۶، حدیث ۱۴؛ صلح حسن: ۴۲- ۴۳.
۷) المناقب ۴/ ۱۶؛ بحار الأنوار ۴۳/ ۳۴۱، باب ۱۶، حدیث ۱۵.
۸) بحار الأنوار ۴۳/ ۳۵۲، باب ۱۶، حدیث ۲۹؛ مستدرک الوسائل ۸/ ۲۹۵، باب ۳۷، حدیث ۹۴۸۵ (با کمی اختلاف).




منبع:

1400/07/13
11:39:55
5.0 / 5
530
تگهای خبر: جوان , دانش , رمان , كتاب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۴ بعلاوه ۵
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی