پایتخت و زاهدان ظاهرپرست!

پایتخت و زاهدان ظاهرپرست! به گزارش كاركادو در بین سریال های پرتعداد تلویزیونی حساب «پایتخت» از دیگران جدا است. این سریال ركوردهای فراوانی به اسم خود زده ؛ از رسیدن به فصل ششم تا ایستادن در صدر نظرسنجی ها.


سریال سیروس مقدم یك خصوصیت مهم دیگر هم دارد و آن عدم انفعال است؛ تا جایی كه در هیچ كدام از فصل ها نسبت به اتفاق های روز بی تفاوت نبوده. «پایتخت» با نقد مهاجرت سیل آسا و حساب نشده، به تهران آغاز شد و با زبانی شیرین عواقب تداوم مهاجرت را یادآوری كرد.
«پایتخت» در سری های بعد وجوه مختلف دیگری از فرهنگ عمومی و شخصی را نشانه گرفت. محسن تنابنده در مقام طراح و سرپرست نویسندگان به همراه سیروس مقدم، آیینه ای دست گرفته و مقابل مخاطب قرار داده اند. منتها چون زبان سریال طنز است، گزنده ترین و تندترین نقدها به دل می نشیند و مخاطب آنرا «برخورنده» نمی داند.
مخاطب بر خلاف فلان مسول یا رسانه، به جای تحلیل های پیچیده، شخصیت های سریال را آدم هایی معمولی می بیند كه با آنها وجه اشتراك زیاد دارد. به همین خاطر است كه بخوبی «حال» نقی را درك می كند و او را می فهمد، وقتی خواهر زاده اش را تحكم می كند كه «از این به بعد به من بگو حاجی دایی!»
تفاوتی كه اشاره شد همین است ؛ «پایتخت» فقط و فقط دنبال خنداندن نیست بلكه مسیری متفاوت برای ایجاد خنده انتخاب می كند. آن چه تا این جای فصل شش مشخص شده این است كه «نقد زهد ظاهری» مهم ترین عامل پیش برنده سریال است. در این راه هم خنده ایجاد می شود و هم تلنگر زده می شود.
نمود آنرا در جای مهر نقش بسته بر پیشانی نقی شاهدیم. ریش نقی و نوع لباس او كه ظاهرا به علت كوشش برای همرنگ شدن با سیاسیون است، نشانه ای دیگری از ظاهر سازی است. سازندگان سریال در راه «نقد زهد ظاهری» از پوشش نقی فراتر رفته و داستان حج رفتن او را هم برجسته كرده اند. نقی حج می گذارد اما در مهمانی ولیمه حج مشخص می شود او همانی است كه بود! نقی باز هم دیگران را ناخواسته دست می اندازد و به سخره می گیرد، با هیجان از اعمال حج می گوید و حتی گرفتار اغراق می شود و در نهایت از دادن یك سوغاتی كوچك به دیگران دریغ می كند!
در همه این اتفاق ها، سازندگان حواس شان هست كه وجه كمدی سریال كمرنگ نشود. حتما خاطرتان هست كه پایتختی ها در اوج درگیری با داعش هم كمدی سریال را از یاد نبردند و متعالی ترین حرف را با زبانی شیرین روایت كردند.
این بار حرف متعالی «پایتخت» یادآوری این نكته است كه « صورت زیبای ظاهر هیچ نیست/ ای برادر سیرت زیبا بیار» این مفهوم بارها در چارچوب سریال های مختلف شده اما بیان آن با زبان طنز، نشان از جسارت سازندگان «پایتخت» و درك درست مدیران تلویزیون دارد.
اگر تجربه و تبحر نباشد، نمی توان این گونه با ظرافت مناسك حج را نشان داد تا شوخی با آن طبیعی جلوه كند و مهم تر این كه بدون اشاره مستقیم صدمه تقید بیش از اندازه به ظواهر گوشزد شود. نمونه اش در قسمت اخیر كه نشان داده شد آب زمزم، فقط بهانه ای است برای یادآوری عهد انسان با خدای خود. چه بسا همه آب از زمزم نباشد اما این نیت آدمی است كه آن آب را صاحب ارزش می كند: « كعبه فقط سنگ نشانی است كه ره گم نشود...»
سریال «پایتخت» به حوزه ای حساس و مهم ورود كرده و تا این جا توانسته است در حد توان خود موفق عمل كند. ریشه نقد زهد ظاهری و ریاكارانه به متون كهن ما برمی گردد و چه خوب كه سازندگان «پایتخت» این مفهموم متعالی را حالا با زبانی طنز یادآور می شوند. همانی كه صائب تبریزی قرن ها پیش آنرا این طور وصف كرده بود: خرفه تزویر از باد غرور آبستن است.... ۲۵۲۵۸

1399/01/07
22:17:25
5.0 / 5
3701
تگهای خبر: اهدا , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۳
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی