چه فیلم هایی اصغر فرهادی را می خنداند یا گریه می اندازد؟

چه فیلم هایی اصغر فرهادی را می خنداند یا گریه می اندازد؟ ایسنا نوشت: اصغر فرهادی در گفت و گو با سایت جشنواره فیلم کن، تایید نمود وقتی فیلمی می بیند، حتی فیلم های بد، به آسانی گریه می کند یا می خندد؛ چونکه خشنود کردن او، کاری سخت نیست.


اصغر فرهادی، فیلمنامه نویس، کارگردان و تهیه کننده سرشناس ایرانی که با «گذشته»، «فروشنده»، «همه می دانند» و «قهرمان» در بخش رقابتی کن در سالهای مختلف حاضر بوده است، امسال نیز بار دیگر، اما بعنوان یکی از داوران بخش مسابقه اصلی، به این رویداد سینمایی بازگشته است. در زیر مصاحبه سایت جشنواره کن با اصغر فرهادی را می خوانید: حضور در بین هیات داوران چه حسی دارد؟ این یک تمرین جذاب است، برای اینکه برای هر فیلمی که می بینم از هشت نفر دیگر از اعضای هیات داوران هم بازخورد دریافت می کنم. هر یک از ما پیش از به اشتراک گذاشتن نظرات مان، درباره نخستین برداشت های خود از فیلم تامل می نماییم و من واقعا از این روند لذت می برم، فکر می کنم ما تیم بسیار خوبی می سازیم. در سال ۲۰۱۴، لیلا حاتمی بازیگر فیلم «جدایی نادر از سیمین» در مصاحبه ای با جشنواره توضیح داد که کمبود لوازم جانبی موجب می شود بازیگران ایرانی در حالات چهره و زبان بدن خود اغراق کنند. آیا این به این معناست که وقتی از بازیگران در ایران و بازیگران در فرانسه بازی می گیرید، این تجربه متفاوت است؟ من با بازیگرانم چه در ایران و چه در جاهای دیگر همکاری بسیار نزدیکی داریم. وقتی سر صحنه فیلمبرداری هستم، فراموش می کنم کجا هستم. اما طبیعتاً می دانم وقتی خارج از ایران کار می کنم، برخی محدودیت ها چگونه برطرف می شوند. من فکر می کنم این جنبه در درجه اول در نوشتن نقش می بندد که با خیال آسوده هر صحنه ای را که دوست دارم، تصور کنم و بنویسم. در رابطه با فیلم «همه می دانند»، چگونه توانستید چنین فیلم اسپانیایی بسازید بدون اینکه به زبان اسپانیایی صحبت کنید یا اطلاعات زیادی درباره فرهنگ اسپانیا داشته باشید؟ من اسپانیایی صحبت نمی کردم، اما پیش از فیلمبرداری مدتی را در آن جا گذراندم تا واقعاً بتوانم جزییات زندگی در آن جا را درک کنم. برای هر فیلم همیشه یک سال زمان نیاز دارم تا آغاز به نوشتن کنم. وقتم را صرف صحبت با مردم، پرسیدن سوال، حتی چیزهای واقعاً اساسی در مورد زندگی روزمره کردم. من نمی خواستم تماشاگران اسپانیایی بدانند که یک خارجی فیلم را ساخته است، این تنها چیزی بود که برای من مهم بود. وقتی فیلمنامه را نوشتم، نخستین کاری که کردم این بود که مردم اسپانیا را به خواندن آن دعوت کردم و به من اطمینان دادند که هیچ چیز عجیب و غریبی ندیده اند. با این اوصاف، موضوع من چندان دور از توشه فرهنگی و گذشته ام نبود و من آن دوره را با تماشای تعداد زیادی فیلم اسپانیایی گذراندم تا خودم را در سنت فیلم این کشور غرق کنم. وقتی فیلم در کن نمایش داده شد، با خاویر باردم صحبت کردم و به من اظهار داشت که یک منتقد واقعاً سخت گیر اسپانیایی گفته که «همه می دانند» اسپانیایی ترین فیلم سال است. این اظهار نظری بود که بیش از همه مرا تحت تأثیر قرار داد. مضمون مورد علاقه شما چیست؟ همان مضامینی که کم و بیش در هر یک از فیلم های من بارها و بارها ظاهر می شود. برای فیلم «همه می دانند» از همان اوایل مرحله نوشتن، ایده در ذهنم برخورد بین دو روش بودن بود: ذهنیت یک مرد بسیار متواضع در مقابل دیگری که همش بالا را نگاه می کند. هر دو شخصیت یک چیز را تجربه می کردند، اما از دو منظر متضاد. این فیلم همین طور به ایده یک راز می پردازد که همه می دانند، چیزی که همه آنها در ۱۶ سال قبل می دانستند، اما هیچ گاه آنرا فاش نمی کنند و فقط تظاهر می کنند. مسائل مربوط به شهرت، جایگاه اجتماعی و تصویر در همه فیلم های من وجود دارد. این ایده ای است که در مرکز آخرین فیلمم «قهرمان» نهفته است. در فرهنگ من، این یک مفهوم محوری است؛ تصویری که دیگران از شما دارند یک گنج است، یک دارایی. خیلی از مردم این تصور را تایید می کنند که می تواند بین تصویر اجتماعی یک فرد و شخصیت واقعی او تضاد بوجود آورد. عشق شما به فیلم از کجا نشات می گیرد؟ فکر می کنم علاقه من به فیلم بیشتر از قصه گویی ناشی می شود تا سینما. من عاشق داستان هستم. از زمانی که کوچک بودم، همیشه عاشق شنیدن داستان ها، حتی خاطرات بودم. گفتن داستان برای من مانند نوعی مراقبه بود. آیا امروز هم این طور است؟ بطور قطع، از این نظر من اصلاً تغییر نکرده ام. تمام تلاش من این است که داستانی را تعریف و کلمات مناسب را برای هر داستان خاص پیدا کنم. در دوران کودکی، ما در معرض اشکال هنری قرار می گیریم که به نظر من نخستین نوع هنر است: صدا، موسیقی، لالایی هایی که مادران مان می خوانند و بلافاصله بعد از آن، افسانه ها و تمثیل هایی برای ما گفته و خوانده می شد. من فکر می کنم قصه ها چیزهای با ارزشی هستند که تمام دنیا آنها را گرامی می دارند و همه مردم آنها را عزیز می دانند. چه فیلمی شما را به گریه می اندازد؟ و کدام یک شما را می خنداند؟ وقتی فیلم می بینم، حتی فیلم های بد، به آسانی گریه می کنم و می خندم. خشنود کردن من سخت نیست، برای اینکه همانطور که تماشا می کنم، ذره ذره آنرا در ذهنم بهبود می بخشم. یعنی در ذهن تان باردیگر آنرا کارگردانی می کنید؟ بله مثل یک بازی. داستان را در ذهنم می چرخانم و بین فیلم روی پرده و فیلمی که در تخیلم وجود دارد، عقب و جلو می روم.

1401/03/06
11:08:41
5.0 / 5
227
تگهای خبر: تصویر , جشن , جشنواره , رمان
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۳ بعلاوه ۱
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی