داریوش ارجمند:

من تحت تأثیر دو علی هستم علی خامنه ای و علی شریعتی

من تحت تأثیر دو علی هستم علی خامنه ای و علی شریعتی به گزارش كاركادو فارس نوشت: داریوش ارجمند درباره تاثیر پذیرفتن از علی شریعتی و شركت كردن در مراسم آیت الله خامنه ای صحبت می كند.


شاید كمتر كسی بداند داریوش ارجمند، بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون، شاگرد دكتر علی شریعتی بوده و یا در دوران رژیم پهلوی به سبب فعالیت های هنری، از جانب ساواك مورد بازخواست قرار گرفته است. خودش می گوید: «تنها كسی كه با من می جنگید، ساواك بود.» پس از اجرای نمایشنامه «سلطان مار» در اواسط دهه ۴۰، او را به زندان لشكر برده و حتی تهدیدش كرده بودند كه اعدامت می نماییم و بعد هم از دانشگاه اخراجش كردند.» اما این آخر ماجرا نبود؛ او به واسطه ارتباطش با دكتر علی شریعتی همواره مورد سوءظن ساواك بود. با این وجود ارتباطش با او را ادامه داد و پس از خروج شریعتی از ایران هم قرار بود در پاریس او را ببیند اما با درگذشت دكتر شریعتی این دیدار میسر نشد. داریوش ارجمند كه به خاطر هنرنمایی در نقش مالك اشتر در سریال امام علی(ع)، جایگاه ویژه ای در ذهن مردم ایران دارد می گوید در همه زندگی اش تحت تاثیر دو «علی» بوده است: علی خامنه ای و علی شریعتی. می گوید شریعتی دانشجویانش را تشویق می كرد تا در جلسات سخنرانی آیت الله خامنه ای شركت نمایند و تاكید می كرد: «در مسجد كرامت یك روحانی جوانی است به نام سید علی خامنه ای. بروید پای صحبتش بنشینید ببینید چه می گوید.» داریوش ارجمند خاطرات جالبی از كلاس های درس استادش دكتر علی شریعتی دارد و هنوز هم با اشتیاق درباره آن روزها صحبت می كند. می گوید دكتر شریعتی ذهن خیلی از جوانان آن دوره را زیر و رو كرد و شكاكیتی در ذهن همگان به وجود آورد تا بروند و پاسخ سوال هایشان را پیدا كنند. مشروح گفتگو با داریوش ارجمند را در ادامه می خوانید؛ شما به واسطه حضور در مشهد كه یكی از كانون های مهم مبارزه با رژیم پهلوی بود، فضای سیاسی آن دوران را درك كردید. چگونه با فضای جامعه در آن روزها پیوند خوردید؟ من شاگرد اول كلاس مرحوم دكتر شریعتی بودم و در دانشگاه مشهد كار هنری می كردم. آقای دانشور هم از نویسنده های آن دوره و جوان با استعدادی بود. او ادبیات می خواند و من تاریخ را در كلاس دكتر شریعتی می خواندم. من خودم به شدت تحت تاثیر افكار دكتر شریعتی بودم و هنوز هم هستم. او یك انسان مبارز بود. این جمله دكتر شریعتی همیشه در ذهنم می ماند كه «اگر بند از بندم جدا كنند حسرت گفتن یك «آخ» را بر دلشان می گذارم» و واقعا هم گذاشت. او بنابر اعتقاداتش عمل می كرد. من قرار بود در پاریس دكتر را ببینم اما دیگر اجل مهلتش نداد.» به نظر من كتاب های دكتر شریعتی آنچنان كه خودش بود نیست؛ یعنی باید خودش و نگاهش را می دیدی تا او را می شناختی. هم فرهنگ شرق را می شناخت و هم فرهنگ غرب را. او دنبال حقیقتی بود كه در تشیع و اسلام یافته بود. مقتدایش علی ابن ابی طالب(ع) بود و تنها اسمی كه وقتی می شنید لب هایش به لرزه می افتاد نام حضرت زینب(س) بود. همانطور كه قبرش هم الان در كنار مزار حضرت زینب(س) است. دكتر شریعتی در كلاس درباره چه موضوعاتی صحبت می كرد؟ او به ما تاریخ اسلام و تاریخ تمدن درس می داد و ذهن خیلی از جوانان آن دوره را زیر و رو كرد. شكاكیتی در ذهن همگان به وجود آورد تا بروند و پاسخ سوال هایشان را پیدا كنند. به نظر من مهم ترین ستون های اندیشه اش «بازگشت به خویش» است كه هنوز هم به آن نیازمندیم. شریعتی استادی بود كه با دانشجویان والیبال بازی می كرد، در رستوران با آنها می نشست و غذا می خورد، با آنها چای می نوشید و... در صورتیكه اساتید آن روز دانشگاه این گونه رفتار با دانشجو را كفر می دانستند. اما این مرد فاصله دانشجو و استاد را از بین برد و رفیق و راهنمای دانشجوها شد. او می گفت از اسلام درست دفاع كنید و خودش هم صادقانه و با وجدان بیدار، بدون تعصب و با استدلال از مكتب اسلام دفاع می كرد. او تمدن یونان، تمدن مصر، ماركسیسم، بودیسم و... را به صورت كامل به ما درس می داد و بعد با منطق زیرآب همه آنها را می زد. دكتر شریعتی روزگارش را می شناخت و به اعتقاد من یك روشنفكر حقیقی بود نه از این روشنفكرهای قلابی كه فقط این عنوان را یدك می كشند. هم نویسنده بود، هم شاعر بود، هم تاریخ دان بود، هم جامعه شناس بود، هم مذهب شناس بود و مهم تر از همه این كه در همه اینها حرف تازه و نو داشت. مهم این بود با وجود اینكه درباره اسلام، درباره تشیع، درباره علی ابن ابیطالب(ع) بسیار حرف زده بودند و كتاب ها نوشته بودند اما وقتی دكتر شریعتی درباره این ها صحبت كرد یك چهره جدید را معرفی نمود كه هیچكس آنطور به آن نگاه نكرده بود. به نظر من بازگشت به خویشتن، چیزی كه دكتر شریعتی به آن توجه كرد بسیار مهم می باشد و ما به آن خیلی نیازمندیم و باید همچنان مطرحش نماییم. ما از ریشه جدا شده ایم و در آن شكی نیست. این خیلی مهم می باشد. اسرائیل، عربستان و آمریكا نماد زر و زور و تزویر هستند دوم تفسیری است كه دكتر شریعتی از روزگار ما داشت. او وقتی از آن سفر معروفش به حج برگشت تز زر و زور و تزویر را بیان كرد كه هیچكس تا آن موقع این حرف را نزده بود. آن ستون هایی كه حجاج به آن سنگ می زنند نماد چیست؟ همه می گفتند شیطان است. قرآن می گوید شیطان به هر شكلی ظهور می كند. بنابراین این ستون ها پدیده ای است كه شریعتی در تاریخ آنرا كشف كرد. و پیش از او كسی كشف نكرده بود. زر و زور و تزویر. و همچنان هم ادامه دارد. همین الان هم می بیند اسرائیل، عربستان و آمریكا نماد همین سه تا ستون هستند: زر و زور و تزویر. خادمین حرمین شریفین كه خدا لعنتشان كند تزویر ریایی اسلام هستند؛ زور كه آمریكای جهانخوار است و اسرائیل (یهود) هم كه مشخص است. ازاین رو این تفاسیر ایشان در حج همه اینها را با زندگی امروز ما تطبیق داد و بدیلش را هم پیدا كرد. ما باید شیطان را در دنیای امروز بشناسیم. امروز شیطان كیست؟ شریعتی این را به ما می آموخت. سومین موضوعی كه دكتر شریعتی مطرح می كرد و معتقد بود كه به جامعه ما آسیب می زند منابع تایخی ما است. اعتقاد داشت كه باید برگردیم و به اصلاح منابع تاریخی مذهبی مان همت نماییم. این سه جنبه ای است كه این مرد بیان نمود. جمله ای از شریعتی كه تیتر یك روزنامه لوموند شد از درگیری های دكتر شریعتی با رژیم پهلوی بگویید. مرحوم دكتر شریعتی از نظام حكومتی دوره خودش در عذاب بود كما اینكه آنها هم با او دشمن بودند و همه كار ضد او كردند: «به اسمش مقاله جعلی چاپ كردند به او گفتند ماركسیست اسلامی و... كه همه این بازی های ساواك لو رفته بود و ما به همه این تهمت ها می خندیدیم چون ما در كلاس او را درك كرده بودیم و او را می شناختیم.» او همواره فكر می كرد چگونه می تواند افكار آدم ها را عوض كند. همان موقع ها خاطرم هست كه هویدا نخست وزیر زمان شاه گفته بود بروید ببینید این معلم كیست كه ۲۵۰۰ دانشجو را در حسینیه ارشاد دور خود جمع می كند؟ این مهم بود. دكتر شریعتی دیدگاه دانشجوها را عوض كرد و به نظر من یكی از ریشه های درست و اصلی انقلاب اسلامی اندیشه شریعتی است. در زمینه های گوناگون در عرفان، در عشق، در ریاضی، در نقاشی، در نمایش، در سینما و فیلم او صاحب نظر بود. جمله ای كه راجع به امام حسین(ع) و كربلا گفته به نظر من دیگر كسی نمی تواند مثل آنرا بگوید: «آنها كه رفتند كاری حسینی كردند؛ آنها كه ماندند باید كاری زینبی كنند اگر نه یزیدی اند.» این حرف واقعا یك نبوغ است. حرف ساده ای نیست. یا جمله او راجع به شهید كه در آن زمان كه من دانشجو بودم روزنامه لوموند تیترش كرد: «شهید قلب تاریخ است.» بعد آنرا تفسیر كرده بود. می گفت زنده ماندن تن به قلب است و قلب به خون زنده است. نظر دكتر شریعتی درباره آیت الله خامنه ای شما در آن دوران به جلسات سخنرانی آیت الله خامنه ای هم می رفتید؟ نظر دكتر شریعتی درباره ایشان چه بود؟ من آن روز كه ساواك آقای خامنه ای را گرفت در همان مسجد بودم و این ها را دیدم. آن زمان دیدگاهی وجود داشت كه مثلا هر كس عمامه سرش دارد عقب مانده و فناتیك است اما دكتر شریعتی به این مساله اعتقاد نداشت بنابراین به ما دانشجویانش می گفت در مسجد كرامت یك روحانی جوانی است به نام سید علی خامنه ای. بروید پای صحبتش بنشینید ببینید چه می گوید. فكر نكنید هر كس عبا و عمامه دارد فناتیك است. این را هم بگویم كه من در همه زندگی ام تحت تاثیر دو «علی» بوده ام: علی خامنه ای و علی شریعتی. همچنان هم همچنین است. چند وقت پیش صحبت های آقای حسن نصرالله را در تلویزیون گوش می كردم كه از جنگ ۳۳ صحبت می كرد. شما ببینید این مرد كه نهضت مقاومت را در منطقه رهبری می كند چطور درباره آقای خامنه ای حرف می زند. حسن نصرالله معتقد می باشد كه ایشان با غیب ارتباط دارد. او چیزهایی اظهار داشت كه من حیرت زده شده بودم. این حرف ها را سردار سلیمانی هم می گفت. از خدا می خواهم به آقای خامنه ای كه این مبارزه شریف را انجام می دهد سلامتی و طول عمر بدهد. ما ساخته اندیشه های این افراد هستیم. در دانشگاه دكتر شریعتی و در انقلاب امام و آقای خامنه ای. شما با ساواك هم درگیری داشتید؟ چون در برخی از اسناد ساواك كه مربوط به دكتر شریعتی است نام شما هم آمده است. من در هیچ گروه سیاسی نبودم. ساواك تلاش می كرد به واسطه اینكه شاگرد دكتر شریعتی بودم من را اذیت كند. من به آنها گفتم پدرم مذهبی بود. من هم مذهبی هستم. پدرم نظامی بود و رئیس بیمارستان شاه رضا در مشهد بود اما واقعا تا سال های اخیر اصلا كسی این را نمی دانست و من هیچوقت از جایگاه پدرم استفاده نمی كردم. نخستین نمایش درباره صحابی پیامبر در تاریخ تئاتر ایران را من در مشهد به روی صحنه بردم كه نمایش ابوذر بود. در آن نمایش با آقای شریعتی هم مشورت كردم. پیش از اجرای نمایش ابوذر، دكتر شریعتی یك سخنرانی داشت: «ابوذر طوفانی كه در ربذه خاموش شد.» بعد از آن كه نمایش به اتمام رسید، [دكتر شریعتی] آمد بالای صحنه و گفت تمام عقده های من ریخت. كاری كه دانشگاه الازهر نتوانست انجام دهد شماها انجام دادید. دكتر شریعتی پشت كتابی كه پس از ابوذر نوشت و به من هدیه داد نوشته بود: «به برادرم داریوش كه از رنگ و طرح و نور در ابوذر كلمه ساخته بود و خود در متن بازی حضور داشت.» عنوان كتاب هم «امام علی مشعلی و دژی» است. پشت بروشور نمایش هم یك جمله با تائید دكتر شریعتی نوشته بودیم: «در شگفتم از كسی كه در خانه اش نان نمی یابد و با شمشیر آخته اش بر مردم نمی شورد.» دكتر شریعتی به واسطه چیزهایی كه به من یاد داد، زاویه نگاهی كه به من داد و همچنان من بر آن زاویه زندگی می كنم از او سپاسگزارم و به شادگردی اش افتخار می كنم و از این كه من را در دینم ثابت قدم كرد از او سپاسگزارم. او نخستین كسی بود كه به ما گفت بازگشت به خویشتن یعنی چه، پالایش منابع تاریخی یعنی چه و زر و زور و تزویر یعنی چه. بازداشت داریوش ارجمند توسط ساواك سابقه بازداشت توسط ساواك هم دارید؟ تنها كسی كه با من می جنگید ساواك بود، چون من با شریعتی راه می رفتم و از او تعریف می كردم. پس از كلاس شریعتی نوار سخنرانی هایش را به مركز تئاتر خراسان می بردم و برای بچه ها پخش می كردم. یك مرتبه در ساواك به آقای شریعتی گفته بودند اسم دوستانت را بگو و او نام مرا برده بود. آنها به من می گفتند چاقوكش نواب صفوی! به علی شریعتی می گفتند نواب صفوی و به من هم می گفتند چاقوكش نواب صفوی! بازداشت من توسط ساواك به نمایشنامه «سلطان مار» آقای بیضایی مربوط می شود. حدود سال ۴۵ یا ۴۶ بود. من را به زندان لشكر بردند و تهدید كردند كه اعدامت می نماییم و بعد هم از دانشگاه اخراجم كردند. چرا ساواك نسبت به آن نمایش حساس شده بود؟ آن نمایش هر جا اجرا شد شلوغ شده بود و یك مرتبه آقای رضا دانشور به من گفت داریوش فردا بیا برویم تالار «قال» نماییم. به خاطر این یك جمله من را گرفتند و از من پرسیدند كه قضیه چه بوده و شما كی هستید؟ اما هیچ چیز از من پیدا نكردند. پس از من خواستند نظرم را درباره آن نمایش بنویسم. من تفسیر بلندی درباره نمایش «سلطان مار» نوشتم كه واقعا یكی از كارهای باارزش آقای بیضایی است كه مبتی بر تعزیه و تخت حوض است. من این را توضیح دادم كه آقای ناهیدی آمد و زد زیر گوش من و گفت در جواب بازجو ساواك فلسفه می بافی؟ گفتم شما گفتی نمایش چجوری بود من هم نوشتم. به هر حال فهمیدند كه من به گروه و سازمانی وابسته نیستم. من از زندان بیرون آمدم ولی باردیگر سال ۵۰ كه جشن های تاجگذاری بود، من را از دانشگاه بیرون كردند تا جشن ها تمام شود. جریان بازجویی و زندان من هم این بود. در آن دوران شاهد فعالیت های گروه های چپ و ماركسیست هم بودید؟ یا با آنها برخوردی داشتید؟ در آن دوران برای من دائما نامه می فرستادند و تشویق می كردند كه به این سازمان و آن سازمان بپیوندم اما من هیچوقت دوست نداشتم چون برای هنر یك ارزشی قائل بودم و معتقد بودم هنر بالاتر از این تشكیلات است. خیلی دوست داشتند من را به تشكیلاتشان وارد كنند اما من نمی پسنیدیدم. نظر شریعتی درباره ماركسیست ها ماركسیست ها خیلی با دكتر شریعتی مخالف بودند و با او مبارزه می كردند. در فرانسه هم خیلی با ماركسیست ها و آنارشیست ها بحث و جدل داشتیم. آنها حتی قدرت هضم فرهنگ غرب را هم نداشتند. دكتر شریعتی می گفت این ماركسیست هایی كه در این مملكت هستند هیچكدام ماركسیست را نمی فهمند و ماركس را نمی شناسند. از شما ممنونم. اگر صحبتی هست كه می خواهید اضافه كنید در خدمتتان هستیم. من هم تشكر می كنم و در انتها درود و سلام می فرستم به روح امام خمنیی(ره) كه انقلاب را به ثمر رساند. و درود می فرستم به روح مرحوم شریعتی و سلام و درود می فرستم به آقای خامنه ای، تنها مردی كه امروز در مقابل استكبار ایستاده و با شجاعت به نخست وزیر ژاپن می گوید من برای این آقا نه پیغام می فرستم و نه پیغامش را قبول می كنم. شما در تاریخ ایران كسی را دیده اید كه در مقابل یك ابرقدرت اینطور با شجاعت حرف بزند؟ من كه رشته ام تاریخ است ندیده ام؛ به جز امام خمینی(ره) كه گفت امریكا هیچ غلطی نمی تواند بكند. البته به نظر من امام ناشناس آمد و ناشناس رفت و هنوز كسی نتوانسته ایشان را درست بشناسد. هر كسی از ظن خود شد یار او. و بخاطر همین است كه هنوز هم آقا دارند سفارش می كنند كه این مرد [امام] را بشناسید. الان هم آقای خامنه ای همان راه امام را با شدت و حدّت بیشتری دارد می رود و این از اعتقاد و ایمان راسخش برمی آید. ۲۳۲۴۵

1398/07/14
23:18:15
5.0 / 5
4250
تگهای خبر: ادبیات , تئاتر , تاریخی , جشن
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۳
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی