روایت مادرانه از رزمندگانی كه در سومار به شهادت رسیدند

روایت مادرانه از رزمندگانی كه در سومار به شهادت رسیدند كاركادو: یكصد و چهل و سومین برنامه تجلیل از خانواده های گرانقدر شهدا، «در كوی نیكنامان»، با حضور خانواده شهیدان محمود صدیقی و منوچهر ساوالان پور در فرهنگسرای گلستان اجرا شد.



به گزارش كاركادو به نقل از ایسنا، به نقل از روابط عمومی مراكز فرهنگی هنری منطقه ۸ و فرهنگسرای گلستان، در قسمتی از این مراسم مادر شهید صدیقی در مورد فرزند شهید خود اظهار داشت: محمود فرزند چهارم من بود كه برای انجام خدمت مقدس سربازی به جبهه رفته بود و در ۱۹ سالگی در منطقه سومار شیمیایی شد و به شهادت رسید. تنها دو ماه پیش از این كه او به شهادت برسد، فرزند دیگرم كه ۱۳ سال داشت، در دریا غرق شد و غم بزرگی را به ما وارد كرد. در حقیقت، در یك مدت ۲ ماهه، ۲ فرزندم را از دست دادم.

وی به نقل یك خاطره از فرزند شهید خود پرداخت و روایت كرد: خاطرم هست كه یك دفعه در عالم رؤیا او را دیدم. خواب دیدم كه در صحرای عرفات مكه هستم و محمود به من زنگ زده است. با شوق و ذوق خاصی تلفن را برداشتم و چون می دانستم كه به شهادت رسیده است، از حال و احوال خودش و برادر كوچكش پرسیدم. به من اظهار داشت كه حالمان خوب است و مراقب همدیگر هستیم.

در بخش دیگر مراسم مادر شهید منوچهر ساوالان پور اشاره كرد: منوچهر فرزند دوم من بود و به غیر از ایشان یك پسر و یك دختر باز دارم. در زمان جنگ، هر دو پسرم در جبهه حضور داشتند. پسر بزرگم در سپاه فعالیت داشت و منوچهر به صورت داوطلبانه بوسیله بسیج عازم جبهه شد. ایشان در منطقه سومار و در جریان عملیات مسلم ابن عقیل به شهادت رسید.

این مادر شهید، روایتی متفاوت از لحظات شهادت فرزند خودرا بیان كرد و اظهار داشت: ایشان از سنین نوجوانی، روح بسیار بیداری داشت و در حالیكه ۱۵ سال داشت در تمام راه پیمایی های انقلاب اسلامی حضور داشت. در سال ۱۳۵۹ و با آغاز جنگ، او به سن قانونی نرسیده بود و نمی توانست عازم شود. یك روز پیش من آمد و اظهار داشت كه می خواهم به جبهه بروم و به رضایت شما و پدرم احتیاج دارم. در نهایت با عنایت به اصرارهای فراوان، اجازه دادیم كه به جبهه برود. تنها ۳ روز از رفتن او گذشته بود كه پدرش خواب شهادت او را دید. با آشفتگی فراوان از خواب پرید و ماجرا را برایم تعریف كرد. كمی نگران شده بودیم كه مبادا این رؤیا حقیقت داشته باشد. خاطرم هست كه روز بعد باز یكی از دوستانش به منزل ما آمد و او باز چنین خوابی را دیده بود. باید بگویم كه این خواب حقیقت داشت و چند روز بعد، خبر شهادتش را دریافت كردیم. البته اطرافیان قصد نداشتند كه به من و هسرم خبر بدهند و منتظر بودند تا پیكرش به تهران برگردد و بعداً خبر بدهند اما به صورت اتفاقی و در سخنرانی بین دو نماز از زبان پیش نماز مسجد شنیدم.

اوبه ولایت مداری خاص شهید ساوالان پور اشاره نمود اضافه كرد: او از سنین نوجوانی خیلی از سخنرانی ها و صحبت های امام خمینی را دنبال می كرد. در وصیت نامه اش كه بعداً به دستمان رسید، نوشته بود: «همه باید پیرو ولایت باشید چونكه راه سعادت همین است». او هم چنین درخواست كرده بود كه عكس امام خمینی را بر روی كفن او قرار بدهیم و ما باز این كار را انجام دادیم.




1397/12/16
17:10:19
5.0 / 5
4948
تگهای خبر: جوان , فرهنگ , گل , هنر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۳
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی