رفتارشناسی حركت معكوس ۲ علوی حسنی در طبرستان و ری

رفتارشناسی حركت معكوس ۲ علوی حسنی در طبرستان و ری كاركادو رفتارشناسی حركت معكوس ۲ علوی حسنی در طبرستان و ری



فخر رازی (متوفی ۶۰۶ ق) می نویسد عبدالعظیم در طبرستان زندگی می كرد و در ری كشته شد. رحلت یا شهادت آن بزرگوار را حدود سال های ۲۵۲ ق نوشته اند. از سوی دیگر مردم رویان با حسن بن زید علوی زیدی در ری بیعت كرده و وی در سال ۲۵۰ ق قیام خویش را در طبرستان شروع می كند و دقیقا همین سال هاست كه عبدالعظیم بن عبدالله حسنی از طبرستان به ری مهاجرت و از دنیا می روند. به نظر می آید حركت معكوس عبدالعظیم از طبرستان به ری و حسن بن زید از ری به طبرستان در یك زمان تقریباً نزدیك به هم، گویای تفكر و روش متفاوت مبارزه این دو علوی حسنی است.

طرح مسئله
حركت زید بن علی بن الحسین ضد السلام در سال ۱۲۲ ق و شهادت آن بزرگوار آثار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی در جامعه اسلامی بخصوص در سه منطقه كوفه، طبرستان و یمن بر جای نهاد. قیام و شهادت یحیی بن زید در كوفه و سپس خراسان و جوزجان در سال ۱۲۵ ه.ق، قیام و شهادت محمد نفس زكیه علوی حسنی زیدی در سال ۱۴۵ق؛ قیام محمد بن ابراهیم طباطبا با فرماندهی ابوالسریا سری بن منصور، قیام حسین بن علی علوی حسنی زیدی شهید فخ در سال ۱۶۹ ق، ورود و قیام یحیی بن عبدالله المحض علوی حسنی زیدی معروف به صاحب الدیلم به همراه یاران كوفی اش به دیلم در سال ۱۷۵ ق، مهاجرت یحیی بن الحسین الهادی علوی حسنی زیدی متوفی ۲۹۸ ق به یمن و گسترش مكتب زیدی و دیگر قیامهای علوی در سرزمین های اسلامی همگی دنباله های قیام زید بن علی ضد السلام بودند كه بر مبنای عقیده دعوت به خود بعنوان امام و قیام با شمشیر، به وقوع پیوستند. از میان مهاجران علوی به سرزمین ایران و بخصوص طبرستان عبدالعظیم بن عبدالله حسنی امامی برجستگی و تفاوت های قابل توجهی دارد كه شخصیت این علوی امامی را از دیگران علویان بخصوص علویان حسنی متمایز می سازد.

صاحب الشجره المباركه فخر رازی متوفی ۶۰۶ ق می نویسد كه «علی بن الحسن بن زید بن الحسن اعقب من رجلین: عبدالعظیم بطبرستان و قتل بالری و مشهده بها معروف و مشهور و احمد له عقب كثیر...» (الشجره المباركه فی انساب الطالبیه) اگر« قُتِل » را تصحیف « قیل » ندانیم معنایش این است كه عبدالعظیم بعد از مهاجرت به ایران ابتدا به منطقه امن طبرستان و سپس به ری آمدند و در ری به قتل رسیدند.

از شهادت امام هادی ضد السلام در سال ۲۵۴ ق و سفارش آن حضرت به زائراباعبدالله الحسین ضد السلام كه « اما لو كنت زرت قبر عبدالعظیم بری..»(كامل الزیارات- ۳۲۴) می توان حدس زد كه رحلت یا شهادت عبدالعظیم بن عبدالله حسنی در حدود سال ۲۵۲ ق اتفاق افتاده باشد. بنا براین عبدالعظیم حسنی بعد از ورود به ایران ابتدا به طبرستان و سپس به ری مهاجرت كردند.

حسن بن زید حسنی متوفی ۲۷۰ ق در ری ساكن بود كه با دعوت مردم رویان به طبرستان رفته و قیام خویش را در سال ۲۵۰ ق اعلام می دارد. بنظر می رسد عبدالعظیم حسنی در همین زمان در طبرستان بوده باشند.

فرضیه نگارنده این است كه این دو علوی حسنی ازنظر تفكرو روش مبارزه و نوع ماموریتی كه داشتند قادر به همراهی و همكاری با هم نبوده و باید راه خویش را از یكدیگرجدا میكردند. عبدالعظیم بن عبدالله حسنی
ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله القافه بن علی السدید بن حسن بن زید بن الامام الحسن ضد السلام به احتمال زیاد حوالی سال ۱۷۳ ق در مدینه منوره به دنیا آمده اند. این تاریخ دردوران امامت امام موسی كاظم ضد السلام است. شهادت امام كاظم ضد السلام درسال ۱۸۳ ق در بغداد صورت گرفت. بنابر این عبدالعظیم در این زمان ۱۰ سال داشتند. بعد از شهادت امام كاظم ضد السلام در سال ۱۸۳ق امام رضا ضد السلام در ۳۵سالگی به امامت رسیدند. پس عبدالعظیم ۱۰ سال داشتند كه در مدینه شاهد به امامت رسیدن امام رضا ضد السلام بودند. امام رضا ضد السلام تا سال ۲۰۰ ق در مدینه می زیستند و خبری در خصوص مسافرت حضرت به مناطق دیگر گزارش نشده است.

به طور قطع عبدالعظیم حسنی در مدت ۱۷ سال امامت امام رضا ضد السلام در مدینه تا حدودسن ۲۷ سالگی در محضر امام هشتم حاضر و از اصحاب آن حضرت شمرده می شوند. از واكنش عبدالعظیم حسنی در قبال هجرت الزامی امام رضا ضد السلام به ایران و خراسان گزارشی وجود ندارد. در ضمن خبری در خصوص اینكه عبدالعظیم حسنی در قیامهای علویان زیدی درسالهای امامت امام رضا ضد السلام در مدینه و پس از آن شركت كرده باشد، گزارش نشده است.

اما به یكباره شاهدیم كه در سال های بین ۲۴۰ تا ۲۵۰ قمری به محضر امام هادی ضد السلام در سامرا مشرف شده و عرض دین می نمایند و امام هادی ضد السلام دین ایشان را درتمام ابعاد توحید، معاد، نبوت و امامت تایید كرده و به نقلی ایشان را مامور می كنند كه بعنوان وكیل و نماینده در سازمان وكالت به ایران مسافرت نمایند. (تاریخ تشیع درایران) ایشان به طبرستان و سپس ری وارد شده و در كوی بردگان (سكه الموالی) زندگی مخفیانه كوتاهی را آغاز می نمایند. (منتقله الطالبیه -۱۵) روزها روزه داشته و شب ها برای زیارت و فاتحه خوانی بر مزار یكی از فرزندان موسی بن جعفر ضد السلام در نزدیكی مخفیگاه خود حاضر می شدند. سرانجام بر اثر كهولت سن و بیماری یا به نقلی مسمومیت و نقل ضعیفی زنده بگور شدن دارفانی را در حدودسال ۲۵۲ ق وداع می كنند و در باغی متعلق به شخصی بنام عبدالجبار بن عبدالوهاب در كنار درخت سیبی دفن می شوند.

صاحب باغ این مكان را وقف نموده و مسجدی ساخته می گردد كه بنام مشجد شجره معروف بوده است. مسجد شجره بعدها مزار عمومی می گردد. از افراد مشهوری كه در مقبره مسجد شجره دفن گردیند می توان از همسر عبدالعظیم حسنی بنام خدیجه (مزارات ری -۲۰۸) بنت قاسم بن حسن بن زید بن الامام الحسن المجتبی ضد السلام و باجناق و پسر عموی پدری ایشان بنام طاهر (مزارات ری -۲۰۸) بن زید بن حسن بن زید بن الامام الحسن المجتبی ضد السلام و همسرش عبیده خواهر خدیجه نام برد. (مزارات ری -۲۰۸)

عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بعد از خروج از مدینه، در سال های اقامتش در طبرستان، با فاطمه ی حمیری ازدواج كرد و نَسَب شناسان گفته اند كه نسل وی از این طریق است و از محمد، فرزندی بر جای نمانده است ۱۵. برخی هم به عكس، گفته اند كه فاطمه ی بنت عقبه ی حمیری در مدینه به ازدواج او درآمد و محمد، فرزند اوست و عبدالعظیم بعد از فرار از مدینه در طبرستان با خدیجه ازدواج كرد و سادات عظیمی طبرستان، حاصل این ازدواج اند (الكواكب المشرقة، ج۲ ).

علاوه بر شرافت نسبی، عظمت علمی و حدیثی ایشان به صراحت در خیلی از كتب و رسالات روایی و رجالی مبین شخصیت با كرامت ایشان می باشد. تصریحاتی چون تصریح امام هادی ضد السلام كه در ملاقات عبدالعظیم جهت عرض دین فرمودند: « مرحبا بك یا اباالقاسم انت ولینا حقا » و یا « هذا والله دین الله الذی ارتضاه لعباده فاثبت ضد ثبتك الله بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و الآخره». و تصریح بزرگانی چون ابوجعفر احمد برقی متوفی ۲۷۴ یا ۲۸۰ ق، صدوق متوفی ۳۸۱ ق، علامه حلی ۷۲۶ ق، میر داماد متوفی ۱۰۴۰ ق و دیگران كه از او با عنوان « مرضیا » یاد كرده اند و طریق صحیح ایشان در نقل روایات را می توان شواهدی برای عظمت علمی ایشان یاد كرد.( مقاله آشنایی با حضرت عبدالعظیم و مصادر شرح حال او-۲۶۳ تا ۳۱۷)

درخصوص زیارت ایشان همین بس كه زیارت ایشان در ری معادل زیارت ابی عبدالله الحسین ضد السلام در كربلا ارزیابی شده است. در مقام عبادت ایشان را با عنوان «عابدا» و درمقام تقوی «ورعا» و در كیفیت زندگی «زاهدا» و یا «زاهدا كبیرا»، در جلالت شان «عظیما» و در روایت «محدثا» و با درودهایی چون «رضی الله عنه »و یا «رضی الله تعالی عنه و ارضاه»، «علیه التعظیم»، و با صفاتی چون «عظیم الشان» و «جلیل القدر» و «واجب التعظیم» و «من اجلاء السادات و ساده الاجله» و «دارای نهایت انقطاع و توسل» و «از اكابر محدثین» و «اعاظم علماء» و «هو قطعی الثقافه» و «ثقه» و غیره توصیف كرده اند. (مقاله آشنایی با حضرت عبدالعظیم و مصادر شرح حال او-۲۶۳ تا ۳۱۷ حسن بن زید علوی حسنی معروف به داعی كبیر
حسن به زید بن محمد بن اسماعیل بن حسن بن زید بن الامام الحسن المجتبی ضد السلام معروف به داعی كبیر یا داعی اول، به احتمال زیاد ایشان در نیمه نخست قرن سوم هجری قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشوده است. ایشان از جانب پدر حسنی و از جانب مادر حسینی بود. مادرش آمنه بنت عبدالله بن عبیدالله الاعرج بن حسین اصغر بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب ضد السلام است.

قطعا ایشان هم به جهت سیاست سركوب گرایانه خلفای عباسی مجبور به مهاجرت به سرزمین های امنی چون ایران می شوند. ایشان در شرایطی از مدینه به ری مهاجرت و سكونت می كنندكه طبرستان تحت حاكمیت طاهریان اداره می شد. «محمد بن اوس بلخی» نماینده طاهریان در طبرستان، با غصب زمینی بایر و بدون مالك، كه مردم از آن بهره می بردند، باعث نارضایتی مردم از كارگزاران طاهری شد(ظهور و سقوط مرعشیان -۵۷) او هم چنین غافلگیرانه وارد دیلم شده و از آن ها اسیر گرفته و كشتار به راه انداخت (هبوط قدرت از كوهستان به جلگه -۵۹) در سال ۲۵۰ قمری «محمد بن رستم كلاری» و «محمد»، شهریاران رویانی از خاندان معدان (هبوط قدرت از كوهستان به جلگه - ۵۹) (و به نقلی محمد و جعفر پسران رستم) به یاری مردم كلار، چالوس و دیلم، شورشی در طبرستان برپا نمودند (ظهور و سقوط آل زیار - ۵۹) و از عبدالله پادوسبانی هم تقاضای كمك كردند. (گاوبارگان پادوسبانی بازماندگان ساسانیان- ۲۰)

مردم منطقه «دارفو»، در دیلم، هم به روستاهای دیلمی می رفتند و مردم آن ولایت را ضد عوامل طاهری فرامی خواندند. سازماندهی این قیام در غرب رود چالوس به آسانی فراهم بود چون واالیان خلیفه با عنایت به اقتدار دیلمی ها هنوز به این ناحیه نفوذ نكرده نبودند و حاكمان دیلمی هم با خلفای عباسی و طاهری دشمنی و مخالفت داشتند. بنا براین دیلمی های این ناحیه با آزادی به سازماندهی این جنبش دست زده و مطمئن بودند كه در غرب طبرستان هم مردم با آنان همدل و متحدند.( هبوط قدرت از كوهستان به جلگه -۵۹)

مردم طبرستان و دیلم بعد از آماده كردن شرایط جنبش، از « محمد بن ابراهیم العطار بن علی بن عبدالرحمن الشجری بن قاسم بن حسن بن زید بن الامام الحسن المجتبی ضد السلام » ساكن كجور رویان، خواستند كه رهبری قیام را بپذیرد، ولی او كه خودش را درخوراین كارنمی دید، داماد خویش « حسن بن زیدعلوی حسنی» ساكن ری را به آنان معرفی نمود.(ظهور و سقوط آل زیار - ۵۹) بزرگان كجور، طوماری نوشته و بعد از امضاء به قاصدی سپردند تا در ری به دست حسن بن زید برساند. (تاریخ علویان طبرستان -۵۳)

حسن بن زید بعد از تحقیق و اطمینان از پدیدار شدن زمینه های قیام در منطقه طبرستان، این دعوت را پذیرفت و به همراه خویشان و بستگان از ری به طبرستان كوچید.(تاریخ علویان طبرستان - ۵۳) سرانجام در رمضان ۲۵۰ هجری وارد منطقه رویان شد (تاریخ علویان طبرستان - ۵۳) و دودمان علویان طبرستان را بنیان نهاد.(حسن بن زید بن محمد - ۶۰)

در ۲۵ رمضان ۲۵۰ هجری قمری، حاكم نور «اسپهبد» و« ندا اُمید»، عبدالله بن سعید، محمد بن عبدالكریم و بزرگان كجور در كلار با حسن بیعت كردند. (تاریخ علویان طبرستان - ۵۳) حسن بعد از بیعت اهالی كجور و كلار، سه نفر از یارانش با اسامی محمد بن عباس، علی بن نصر و عقیل بن مسرور را به چالوس فرستاد تا در آن شهر برایش بیعت بگیرند. حسین بن محمد مهدی حنفی، از بزرگان چالوس، مردم چالوس را در مسجد جامع این شهر گرد هم آورد تا بتوانند با نمایندگان حسن بن زید بیعت كنند. با این اقدام عملاً چالوس از سیطره طاهریان بیرون رفت. (تاریخ علویان طبرستان -۵۳) محمد بن اوس( عامل طاهریان)، از شهر گریخت و اسپهبد جعفر به او و همراهانش پناه داد. (تاریخ علویان طبرستان -۵۴)

حسن بن زید برای اولین بار در مصلای كلار نماز عید فطر را اقامه نمود و اهدافش را بیان كرد. از آن پس نمایندگانی به مناطق گوناگون گسیل نمود و مردم را به قیام ضد طاهریان فراخواند. خود هم بعد از اطمینان از وفاداری مردم كجور و كلار، برای كسب بیعت به ناتل و پایدشت رفت. (تاریخ علویان طبرستان- ۵۴) همینطور امیران دیلم و به خصوص «جستانیان» هم در بین كسانی بودند كه با وی بیعت نمودند. (حسن بن زید بن محمد-۶۰)

وی بعد از رسیدن به حكومت طبرستان، پایتخت خویش را از ساری - كه جایگاه طاهریان بود - به آمل منتقل كرد تا به حامیان و هوادارانش نزدیك تر باشد.(مادلونگ) علویان هم بعد از سیطره كامل بر مناطق كوهستانی و جلگه ای طبرستان، به سمت مناطق جنوبی البرز روی آوردند. جستان بن وهسودان، حاكم دیلم و گیلان، در این نبرد هم داعی را همراهی نمود. ابتدا شهر بزرگ ری و سپس قزوین، ابهر و زنگان(زنجان) به تصرف علویان درآمدند. (تاریخ علویان طبرستان -۷۱) داعی، ری را به « محمد بن جعفر » (تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی -۳۹) و قزوین را به «جستان بن وهسودان» سپرد. (تاریخ علویان طبرستان -۷۲) یك بار در ری شورشی رخ داد كه محمد بن جعفر از شهر بیرون شد، ولی اندكی بعد به شهر بازگشت.(تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی -۳۹) از شروع حكومت معتز عباسی، مدت چندانی نگذشت كه وی خبر فتوحات داعی در مناطق جنوبی البرز را شنید. (تاریخ علویان طبرستان - ۷۲) خلیفه عباسی درسال ۲۵۳ ق برای سركوب حسن بن زید، ارتشی را به فرماندهی «موسی بن بغا» و سرداری «مُفْلِح» از عراق به طبرستان روانه كرد. (تاریخ علویان طبرستان - ۷۲) موسی بن بغا ابتدا در همدان مستقر شد و سپس مفلح را برای فتح ری فرستاد. (حسن بن زید بن محمد-۶۰) مفلح ابتدا قزوین ابهروزنجان را فتح كرد. (تاریخ علویان طبرستان -۷۲) حاكمان شهرهای قزوین وزنجان بااسامی «حسین بن احمد» و «عبیدالله بن علی» پس ازهجوم مفلح، به طبرستان گریختند، (تاریخ علویان طبرستان -۱۰۰) داعی سرانجام در ۲۵۵ ق توانست ری را بازپس گیرد. او پس از پیروزی، از طریق قومس به استرآباد رفت.(حسن بن زیدبن محمد-۶۰) رفتارشناسی عبدالعظیم حسنی و داعی كبیر
تفاوت عملكرد این دو علوی حسنی را باید در تفاوت دیدگاههای دینی و سیاسی ایشان جستجو كرد.دربازیابی عقاید دینی و سیاسی عبدالعظیم حسنی از روایت بسیار پرارزش عرض دین (بحارالانوار، ج۳۶، ص۴۱۲) كه گویاترین و از معتبر ترین اسناد و گزارش های بجای مانده در تراث حدیثی شیعه است، استفاده شده است:

الف) عقاید عبدالعظیم حسنی:
طبق گزارش خیلی از محدثین و مورخین عبدالعظیم حسنی در نشستی اعتقادی - سیاسی در محضر امام هادی ضد السلام عقاید دینی خویش را مطرح نمود(بحارالانوار، ج۳۶، ص۴۱۲). به نظر می آید عرض دین غیر از تایید گرفتن از امام زمان كاركرد دیگری هم داشته باشد و آن ماموریت خطیری بودكه امام هادی ضد السلام در سازمان وكالت برای ایشان در نظر داشت و آن اعطای حكم وكالت و حكم مرجعیت علمی (رجال نجاشی-۲۴۷و ۲۴۸ )، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عبدالعظیم حسنی بوده باشد.
در زیر به بعضی از عقاید ایشان اشاره می شود: ۱- توحید: ایشان در محضر امام هادی ضد السلام نگاه توحیدی خویش را با واحدیت خداوند آغاز كرده و خویش را از دو گروه مجسمه و مشبه خارج كرده و دیدگاه آنان را تخطئه می نماید.

۲- نبوت: در ادامه به نبوت و رسالت محمد بن عبدالله صلی الله و ضد وآله وسلم و اصل خاتمیت ( ختم نبوت، ختم شریعت و ختم كتاب) اقرار می نماید.

۳- امامت:
سپس بلافاصله و متصل به اصل نبوت و خاتمیت به اصل امامت پرداخته وبا برشماری امامان از حضرت علی تا حضرت هادی علیهم السلام دیدگاه خویش را بعنوان یك شیعه امامی مذهب بیان می دارد. (بحارالانوار، ج۳۶، ص۴۱۲)

۴- مهدویت:
در این هنگام امام هادی ضد السلام با تصریح به نام امام بعدی ( و من بعدی الحسن ابنی ) و سوال عبدالعظیم بن عبدالله از امام كه فكر می كنی حال و روز مردم پس از امامت فرزندم حسن چگونه خواهد بود، حضرت ضد السلام در لفافه و مبهم می فرمایند حال و روز مردم در آن زمان بسیار عجیب خواهد بود زیرا شرایط بگونه ای است كه امامِ پس از فرزندم حسن، دیده نشود( غیبت خوهد كرد) و حتی بردن نامش جایز نخواهد بود تا اینكه شرایط خروج از غیبت و ظهور فراهم شود و آن جامعه آرمانی تحقق یابد. خلاصه حضرت اشاره به اصل مهدویت و غیبت و قائمیت امام دوازدهم دارند كه البته عبدالعظیم بن عبدالله اقرار كرده و بدینوسیله عبدالعظیم از مرتبه شیعه امامی به شیعه اثنی عشری نائل گشته و برای ایشان غدیری رقم می خورد كه شایسته ماموریت در سازمان وكالت می گردد.

۵- تولی و تبری: عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بعد از اقرار به مهدویت، غیبت و قائمیت مرام خویش را به روشنی و بدون هیچگونه ابهامی در محضر امام با دومعیار شناخت یعنی تولی و تبری بیان داشته و اقرار می كنند كه دوستی و دشمنی تنها كفایت نكرده بلكه باید به اطاعت از ایشان بیانجامد.

۶- معاد:
معاد شناسی و معاد ورزی عبدالعظیم حسنی با اقرار به حقانیت معراج، سوال و جواب درقبر، بهشت و جهنم، صراط، میزان، قیامت و خروج دوباره از قبور دیدگاه معاد شناسانه خویش را به محضر امام هادی ضد السلام عرضه می نمایند.

۷- ولایت مداری:
در آخرین فرازهای عرض دین می فرمایند كه: و اقول: ان الفرائض بعد الولایه: الصلاه و الزكاه و والصوم و الحج و الجهاد والامر بالمعروف و النهی عن المنكر.یعنی ولایت و ولایت مداری امام معصوم ضد السلام مقدم و حاكم بر واجبات فقهی و دینی است. ولایت از نگاه عبدالعظیم بن عبدالله حسنی جزء اصول دین محسوب گشته و آن را در راس معرفت دین شناسانه و دین ورزی قرار می دهد.

خلاصه این كه منظومه و نظام دینی و اعتقادی این علوی حسنی به تایید امام زمانش رسیده و مصداق كامل رضی الله عنه می شوند.در آخر امام هادی ضد السلام برای ایشان دعا كرده و سفارش می كنند كه در این دنیا بر این عقاید ثابت بوده و پای فشرده تا در زندگی آخرت هم با قول ثابت محشور گردد. ب) عقاید حسن بن زید معروف به داعی كبیر:
داعی كبیر حسن بن زید حسنی بعد از رسیدن به حكومت در منطقه طبرستان، مذهب زیدیه را دین رسمی اعلام نموده و بر طریق زیدیه حكمرانی نمود. در گزارش های تاریخی دو چهره خشن و مهربان از او ترسیم شده است كه او را چنین توصیف كرده اند: «حسن بن زید علوی فردی قوی و در برخورد با مخالفان دولت و مذهب خود، بسیار سخت بود. وی در عین وفاداری به آرمان ‏های خود، روش‏ های سختی را برای از میان برداشتن مخالفان به كار می‏ بست، در عین حال، به دلیل آن كه در این قبیل كارها، انگیزه ‏های شخصی به نظر نمی آمد، مخالفتی با اقدامات او صورت نگرفت، به عكس منابع تاریخی، از حسن بن زید بعنوان فردی عادل و دادگر یاد كرده‏ اند.

از جمله مخالفان وی، عباسیان و طرفداران آنها بودند. ابن اسفندیار می ‏نویسد: حسن بن زید، هر آفریده را كه هوادار مسودین ـ سیاه جامگان، عباسیان ـ بود، به عقوبت ‏ها می ‏كشت، و ملامت ‏ها می كرد تا دل ‏های مردم، چنان هراسان شد كه جز طاعت و رضای او فكرتی نماند.

حسن از نظر مذهبی، بر مذهب زیدیه بود. این مذهب، امام فكری و سیاسی خویش را زید بن علی بن الحسین ضد السلام می ‏دانست كه در سال ۱۲۲ هجری بر ضد امویان در كوفه شورید.پیروان وی، بسیار انقلابی بودند و امام را كسی می ‏دانستند كه فاطمی باشد، شمشیر قیام به دست گیرد و با دشمن مبارزه كند.... حسن بن زید ضمن دستور العملی از مردم خواست تا به مبانی مورد نظر او اعتقاد داشته ‏و به دستورهای فقهی كه صادر می ‏كند عمل كنند. برخی از این دستورات عبارت بودند از: عمل به كتاب خدا و سنت رسول صلی الله و ضد وآله وسلم اعتقاد به برتری امام علی ضد السلام بعد از پیامبر صلی الله و ضد وآله وسلم بر همه امت، دوری از اعتقاد به جبر و تشبیه، گفتن حی علی خیر العمل در اذان، بلند خواندن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز و چند نكته دیگر.» (تاریخ ایران اسلامی- ۹۷).

جالب اینجاست كه نه حسن بن زید و نه برادرش محمد بن زید از سوی زیدیان بعنوان امام شناخته نشدند.مادلونگ علت آن را در بیدادگری و ابن اسفندیار درخشو نت های داعی می داند. (تاریخ طبرستان، ج۱ -۲۴۳-۲۴۷-۲۴۸) ظاهرآ به دلیل همین رفتارها بود كه گروهی از زیدیان طبرستان نامه ای به ابوجعفر زُباره، جدّ خاندان بنوزباره نیشابور در مدینه، نگاشتند و ضمن شكایت از رفتارهای حسن بن زید، از او خواستند تا برای امامت زیدیان به آنجا برود. (تاریخ بیهقی - ج ۲، ۴۹۲)

گزارش های تاریخی حاكی از آنند كه داعی كبیر وبرادرش داعی صغیر نسبت به شیعیان دوازده امامی سختگیر بوده و با آنها بد رفتاری می كردند و آنها را بر نمی تافتند. درمقدمه تفسیر منسوب به امام حسن عسكری ضد السلام آمده است « محمد بن زیاد و محمد بن سیار (محمد بن یسار) كه شیعه دوازده امامی بودند، در زمان حسن بن زید علوی ملقب به الداعی الی الله مورد بدخواهی قرار گرفتند و ناچار به سامرا نزد حسن بن علی عسكری، امام یازدهم شیعیان گریختند». (تفسیر منسوب به امام حسن عسكری ضد السلام ۹ـ۱۰)

در این زمان اختلافی عمیق میان زیدیه بعنوان اصحاب السیف با اصحاب امامت بعنوان اصحاب الامامیه وجود داشته است.( تاریخ تشیع درایران-۳۰۴)

دشمنی زیدیه با امامیه و طعن آنها بر امامان علیهم السّلام سبب موضعگیری تند ائمه در برابر آنها شد، چنانكه در روایتی از امام جواد ضد السّلام واقفیه و زیدیه مصداق آیه: « وجوه یومئذ خاشعه‌ی عامله‌ی ناصبه‌ی» و در ردیف ناصبی ها قرار گرفتند. (حیات فكری و سیاسی امامان شیعه علیهم السلام - ۳۳۳ تا ۴۳۱ )

در دوره امام هادی ضد السّلام ائمه زیدیه هم قیام های وسیعی در سر تا سر بلاد اسلامی به راه انداختند. زیدیه در مجموع- به علت برخورد تندشان با امامیه- از نظر ائمه مطرود بودند. ولی بعضی از اوقات كه در قیام خود صداقت و خلوص نیت نشان می دادند، شیعیان امامی هم از نظر عاطفی با آنان همدردی میكردند. اخبار مربوط به این قیامها را در مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی میتوان دید.

حسن بن زید در سیاست های مذهبی خویش، رسوم، فقه و كلام معتزلی را به شكلی رسمی اجرا می كرد.(مادلونگ - ۱۵۷)وی جنبش خویش را بر سه اصل ِاقامه ی كتاب الله، احیای سیره نبوی، امر به معروف و نهی از منكر بنا نمود كه در زمان گرفتن بیعت از اهالی كلار هم بر این اصول تاكید كرده است. (تاریخ علویان طبرستان - ۸۳)

برخی منابع وی را از سادات و علمای شیعی دانسته و از ولات امامیه بحساب آورده اند اما نسبت امامی به وی نمی تواند درست باشد. طبعا او بعنوان زیدی در این دوره برفقه حنفی بوده است. (تاریخ تشیع درایران - ۳۰۲)

از روایت دیگری استفاده می گردد كه او به هر حال با عقایدی كه بر خلاف مذهب وی بوده مبارزه سختی داشته است. طبعا این تشیع نه یك تشیع اعتقادی بلكه یك نوع تشیع سیاسی است. (تاریخ تشیع درایران - ۳۰۲و ۳۰۷) تفاوت مقصد مهاجرت این دو علوی حسنی
از گزارش های تاریخی موجود نمی توان دریافت كه عبدالعظیم بن عبدالله حسنی به مقصد كدام منطقه از ایران حركت خویش را آغاز كرده است. از زندگی نامه مختصر ایشان كه توسط صاحب بن عباد و دیگران نوشته شده فقط فهمیده شده كه:

۱- هراس از سلطان زمان ایشان را وادار كرده به صورت ناشناس وارد ری گردد. مثل سایر علویانی كه از شدت فشار و استبداد خلفای عباسی در خلال سالیان متمادی به مغرب، طبرستان و یمن مهاجرت كرده و به مجاهدات دینی، علمی، فرهنگی و سیاسی خود پرداخته اند. اینان فقط برای در امان ماندن از خلفای زمان به مناطق دور دست مهاجرت كرده و خیلی فرق نمی كرد كه به چه شهر و سرزمینی وارد و یا ساكن شوند.

۲- در برخی دیگر از منابع مهاجرت به ری را بدلیل ماموریتی است كه امام هادی ضد السلام در سازمان وكالت بر دوش ایشان نهاده است، فهمیده میشود. و این متفاوت می باشد با علویانی كه صرفا بجهت در امان ماندن از خلفای زمان به مناطق مختلف فرار كردند و این حتی متفاوت از ماموریت علویانی چون علی بن محمد الباقر ضد السلام (معروف به سلطانعلی ) در مشهد اردهال كاشان است كه حضرت ضد السلام به تقاضای مردم فین و كاشان برادرش را به آنجا گسیل داشتند و یا چون علی الدینوری نواده امام سجاد و از اصحاب امام جواد علیهما السلام كه بدعوت و تقاضای مردم دینور به آنجا مامور شدند، می باشد.

هیچ گزارشی در خصوص دعوت و تقاضای مردم ری و یا طبرستان از امامان هم عصر عبدالعظیم بن عبدالله حسنی یعنی امام جواد و امام هادی علیهما السلام برای رهبری آن مردم وجود ندارد. آن چه در استفاده از منابع موجود می توان دریافت این است كه امام هادی ضد السلام با درك شرایط سرزمین ایران و قیامهای علویان و مراكز شیعه نشین بهترین و عالی ترین شاگرد مكتب خویش را به ایران اعزام كردند. تاكید بر اعزام برترین شاگرد امام هادی ضد السلام از رساله مرحوم صاحب بن عباد (متولد ۳۳۶ق در طالقان - وفات ۳۵۸ ق ری و مدفون در خانه خود درمحله طوقچی اصفهان) چنین است: «حضرت عبدالعظیم الحسنی ضد السلام مردی با ورع، پارسا، پرهیزكار، دیندار، خداپرست، معروف به امانت داری، دارای صداقت لهجه، دانا به امور دین، گویای توحید، بسیار عادل و در زمان خودش در علم، ادب، فضل و دانش و تقوا پس از امام زمانِش بر تمام معاصران خویش برتری داشته و اتكای كامل و نهایت توسل به معصومین را می نموده و در اولاد و احفاد امام حسن مجتبی ضد السلام كسی به قدر رتبه او به منصه ظهور نرسیده است».

ماموریت سفیر امام هادی (ع) به تقاضا و دعوت نبوده بلكه این تشخیص امام بعنوان رئیس سازمان وكالت بوده است كه ایران به دلایل متفاوت و متعدد، فردی را می طلبد كه تالی تلو معصومین و افضل زمان خویش باشد و این از توصیه، تشویق و تشبیه زیارت ایشان به زیارت امام حسین ضد السلام و تصریح مرجعیت علمی و دینی.

برخی منابع (منتقل الطالبیه و الشجره المباركه) تصریح دارند كه ایشان ابتداء به طبرستان و سپس به ری منتقل شدند. اول مفهومی كه از كلمه « منتقل و انتقال » می توان فهمید این است كه ایشان ابتداء به قصد سكونت در طبرستان وارد آنجا شده و سپس به ری منتقل شدند.

در مقدمه پژوهش بیان شد كه به نقل صاحب الشجره المباركه، عبدالعظیم بن عبدالله حسنی ابتداء ساكن طبرستان بوده و سپس به ری وارد میشوند و برعكس حسن بن زید علوی زیدی ابتداء ساكن ری بوده و در پاسخ به دعوت مردم رویان وكلار به طبرستان جهت مبارزه با طاهریان منتقل شدند.از طرفی در زمان حسن بن زید و برادرش محمد بن زید حملات متعددی جهت تصرف ری صورت پذیرفت كه این اتفاق در سالهای ۲۵۰و ۲۵۱ و ۲۵۲ ثبت شده است و در این جریان گاهی طاهریان وگاهی زیدیان پیروز و حاكم می شدند و این سه سال دقیقا زمانهای حضور و سكونت عبدالعظیم در طبرستان و سپس ری است.

سوال مهم دیگری وجود دارد كه در همان سالی كه ( ۲۵۰ ق) مردم رویان و كلار به ری جهت دعوت از حسن بن زید آمدند حضرت عبدالعظیم در طبرستان ساكن بود.آیا مردم طبرستان جهت دفع ظلم طاهریان به ایشان رجوع نكرده بودند ؟ اصلا ایشان شناخته شده بود یا نه بر طبق برخی گزارشها مخفی و با لباس مبدل شهر به شهر می گشت؟ چرا حضرت بعد از حضور داعی كبیر در آمل در كنار او قرار نگرفت و از طبرستان خارج شد وسپس درری مقتول(الشجره المباركه) می گردد؟

۳- برخی گفته اند(زندگینامه عبدالعظیم- ۴۳) شاید ایشان به عزم زیارت قبر حضرت رضا ضد السلام از عراق به خراسان حركت كرده باشد.اما برای این ادعا مدركی عرضه نمی كنند.البته گفتنی است كه ورود ایشان به طبرستان و انتقال به ری منافات با زیارت ثامن الحجج ضد السلام ندارد چون كه تاریخ ورود دقیق ایشان به طبرستان و یا ری، مشخص نگردیده و تنها از سال احتمالی درگذشت ایشان سخن گفته شده است. جز اینكه ایشان شخصا راوی حدیث زیارت امام رضا از حضرت جواد علیهما السلام است. مگر می گردد كه عبدالعظیم بن عبدالله به طبرستان - كه نزدیك طوس است- آمده باشد و به زیارت آن امام غریب مشرف نشده باشد؟!

نگارنده از روایت تحیر عبدالعظیم بن عبدالله بین زیارت امام حسین و امام رضا علیهما السلام این گونه درك می كند كه حداقل درزمان امام جواد ضد السلام ایشان یك بار به زیارت امام رضا ضد السلام مشرف شده اند. (عیون اخبار الرضاعلیه السلام -۳۴۱- حدیث ۸) ایشان می فرمایند كه به حضرت ابوجعفر جواد الائمه ضد السلام عرض كردم: «من در انتخاب بین زیارت قبر ابی عبدالله الحسین ضد السلام در كربلا وقبر پدرت درطوس متحیرم.نظر شما چیست؟
حضرت جواد ضد السلام فرمودند كه: بمان تا برگردم. ( امام به اندرون رفته و در حالیكه اشك بر گونه هایش جاری بود خارج شد)
امام ضد السلام فرمود: «زائرین قبر سیدالشهداء ضد السلام زیادند اما زائرین قبر پدرم ضد السلام در طوس كم هستند». نتیجه
طبیعی است كه این دو علوی مهاجر حسنی در طبرستان یا ری با هم ملاقات داشته و پیرامون امامت، سیاست و غیره گفت وگوها و مباحثاتی داشته باشند كه البته نشانی از آن ها در گزارش های تاریخی دیده نمی گردد. مشرب فكری و عملی ایشان اجازه هم سویی و همكاری با یكدیگر را نمی داده است. چون كه تشیع زیدی و تشیع امامی و به عبارت دیگر اصحاب شمشیر و اصحاب امامیه در اصل امامت تفاوت هایی با هم داشتند كه سیر و سلوك سیاسی فرهنگی ایشان را با هم متفاوت می سازد. خروج عبدالعظیم بن عبدالله از طبرستان دقیقا به خاطر این نوع طرز تفكر بود. چه ایشان را متواری از خوف سلطان جائر بدانیم و چه مامور و نماینده سازمان وكالت. در هر صورت اگر ایشان صرفا به خاطر امنیت جانی به طبرستان یا ری آمده باشند تفكر اصحاب امامیه اجازه شمشیر كشیدن را نمی داده است و حتی اگر ایشان را مامور سازمان وكالت و نماینده تام الاختیار امام هادی ضد السلام بدانیم به طریق اولی باید به ماموریت های سازمانی خویش علاوه بر اعتقاداتش عمل نموده و از طبرستان به سمت ری خارج شده باشد تا با حضورش در طبرستان احساس اندك تأییدی بر عملكرد زیدیان نبوده باشد. * كارشناس ارشد مسائل فرهنگی 2323

1397/04/09
20:55:21
5.0 / 5
4381
تگهای خبر: اهدا , تاریخی , رمان , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۲
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی