روایت کارگردان مستند گرگینگی از حمله گرگ ها به آدم ها

روایت کارگردان مستند گرگینگی از حمله گرگ ها به آدم ها مهر نوشت: محسن شاهمرادی، کارگردان مستند «گرگینگی» ضمن تشریح حادثه عجیب شکار کودکان توسط گرگ ها، از سکوت مسئولان نسبت به این اتفاق گلایه نمود.


محسن شاهمرادی کارگردان مستند «گرگینگی» هم زمان با عرضه آنلاین این مستند، درباره محوریت اصلی داستان و حساسیت های پرداختن به این قصه، توضیحاتی را عرضه داد. شاهمرادی درباره انعکاس پیدا نکردن مشکلات روستاییان اظهار داشت: «در سال ۱۳۸۹ به بعد سلسله اتفاقاتی در چند روستای نزدیک به هم در مرز استانهای همدان و زنجان رخ داد. در آن مقطع حیوانات وحشی به این روستاها می آمدند، بچه های زیر ۶ سال را به دندان می گرفتند و می بردند و در عین ناباوری می خوردند. این ماجرا برای من که اصالتاً یک زنجانی هستم، خیلی اعجاب انگیز بود. مهم تر اینکه متوجه نمی شدم چرا این ماجراها انعکاس مناسبی پیدا نمی کند و کسی درباره آن صحبت نمی کند.» او اضافه کرد: «اگر این اتفاقات عجیب در هر نقطه دیگری از دنیا رخ می داد، انعکاس بسیاری پیدا می کرد و سروصدای زیادی به دنبال داشت. در آن مقطع من در مرکز زنجان بعنوان تهیه کننده رادیو فعالیت می کردم. همان زمان برای بخش خبر زنجان، گزارش کوتاهی از این اتفاق ساختم که پخش هم شد اما همچنان بازخورد ویژه ای پیدا نکرد و موثر واقع نشد. دو سه سال گذشت و من به تهران آمدم، اما همچنان این موضوع در فکر من بود و این مساله آزارم می داد که چرا کسی به این مورد توجهی ندارد. بخصوص که اطلاع داشتم که پس از آن گزارش خبری که برای مرکز زنجان آماده کردم، این ماجراها همچنان ادامه داشته است و گویا همچنان برای کسی اهمیت ندارد.» این مستندساز افزود: «در این شرایط بعنوان یک اهل رسانه که سینما خوانده ام، تصمیم گرفتم خودم مستندی درباره این مورد بسازم. در حد توان خودم و میزان بودجه ای که در اختیار داشتم، تلاش کردم مستندی را بسازم تا صرفا در این حوزه طرح مبحث کرده باشم.» شاهمرادی درباره جزئیات بیشتر این حادثه توضیح داد: «واقعیت این است که گرگ ها اساساً وارد مناطق مسکونی نمی شوند، چون که از انسان ها هراس دارند. اینکه زمانی می شنوید گرگ ها به انسان ها حمله کرده اند، باید مدنظر داشته باشید که احتمالاً این انسان ها بوده اند که وارد حریم گرگ ها شده اند. در حالت عادی گرگ خودش را در معرض حضور انسان ها قرار نمی دهد. اینکه در این مناطق این اتفاق رخ می داد هم نشان دهنده ماجرایی فراتر از مبحث ساده حمله گرگ ها به انسان ها بود. آن مناطق روستانشین بودند و استایل زندگی در آن مناطق در رویارویی با حیوانات وحشی بسیار پرخطر بوده است.» او درباره علل گوناگونی که در کنار هم فاجعه ای را رقم می زند اظهار داشت: «در این مناطق زباله زیاد ریخته می شود و واقعاً محیط تمیزی ندارد. دیوارکشی ها هم غالباً بسیار کوتاه است و بیشتر از آنکه مانند شهرها، نقش حافظ امنیت را داشته باشند، بیشتر کارکرد تعیین حریم را دارند. دیوارها بگونه ای نیست که از حمله و یا سرقت پیش گیری کند. به جز این موارد بچه ها در فضای روستایی آزادانه تر از فضاهای شهری تردد می کنند و کم تر تحت مراقبت و نظارت هستند. نکته مهم دیگر هم دستکاری طبیعت توسط انسان هاست که در این قبیل ماجراها نقش مهمی دارد.» نخستین گزارشی که من در این حوزه می خواستم بسازم، نامش «پنجمین نفر» بود، اما تا همان زمانی که مراحل تولید را طی می کردم، این عدد به ۱۰ رسید و پس از ساخت آن فیلم هم همچنان افزایش آمار ادامه داشت. حداقل از قربانی شدن سه چهار کودک دیگر پس از ساخت و اکران این مستند خبر دارم. این مستندساز در ادامه اظهار داشت: «آنچه من متوجه شده ام، یک ماجرای زیست محیطی اساسا نمی تواند یک دلیل ثابت و مشخص داشته باشد. علل مختلف در کنار یکدیگر یک فاجعه را رقم می زند و هیچ کدام از این علل به تنهایی نمی تواند دلیل قطعی این حوادث اعلام گردد. در این مناطق جنس هیبرید سگ و گرگ که به «گرگاس» مشهور است، بسیار زیاد است. این موجود جدید، بسیار جذاب و زیباست و گونه گرانی هم به حساب می آید که برخی انسان ها علاقمند به خریداری آن هستند. اما نکته مهم این است که این گونه درنده خویی گرگ و نترسی سگ را با هم دارد. همان گونه که گفتم گرگ ذاتاً به محیط انسانی وارد نمی گردد اما سگ نترس است. هیبرید سگ و گرگ موجودی می شود که دو تا سه سال میتوان از آن نگهداری کرد و بعد آنرا در طبیعت رها می کنند. زادوولد این موجود در طبیعت به گسترش موجودی منجر شده که نه سگ است و نه گرگ و آنرا نمی توان کنترل کرد. در این ماجراها هم رد پای این موجود را دیدم.» این مستندساز درباره پیگیری اهالی این مناطق از مسؤلان برای رسیدگی به این معضل هم توضیح داد: «پیگیری های بسیاری در این حوزه صورت گرفته است. در مقطعی که خانم ابتکار رئیس سازمان محافظت از محیط زیست بود، من شخصاً برای انجام یک مصاحبه و بعنوان یک اهل رسانه به سازمان رفتم. بدترین برخوردهای ممکن با من شد و هرآنچه هم ضبط کرده بودم، پاک کردند. انگار آنچه برای شان مهم نبود، اصل ماجرا بود، بلکه برای شان مهم این بود که من چه انعکاسی از آن می خواهم بدهم. این تحمل برای شنیدن مشکلات این منطقه، حداقل در زمان مسئولیت خانم ابتکار وجود نداشت. در بخشی از مستند هم رفتن به سازمان محیط زیست شهرستان را نشان داده ام و آن جا می گویند که این مورد ممنوعه است و نمی توانند درباره آن صحبت کنند. نمی گویم سازمان محیط زیست در این حوزه مقصر است اما فرار آنها از پاسخ گویی بسیار عجیب است.» او اضافه کرد: «حتی شنیده ام برخی اقدامات همین سازمان محیط زیست در این مناطق به اکوسیستم آنها صدمه رسانده و منجر به برخی رفتارهای غیرطبیعی از جانب گرگ ها شده است. این موارد اثبات شده نیست اما حتما اطلاع رسانی و شفاف سازی در این حوزه نباید ترس داشته باشد. همین مسئولین می توانند به اهالی آموزش های لازم را بدهند تا این بحران مدیریت شود. ترس از پاسخ گویی، آن چیزی است که شخصاً به چشم خود دیده ام.» شاهمرادی در انتها اظهار داشت: «واقعیت این است که بیشتر از اصل حادثه، ترس از آن سبب صدمه روحی به مردم این مناطق شده است، حتی من خودم در فرایند ساخت این مستند و بعد از آن گرفتار برخی مشکلات روحی شدم. همین شرایط هم سبب شد وقتی پیشنهاد ساخت نسخه بلند این مستند از جانب یکی از کارگردانان مهم و بزرگ به من داده شد تا بعنوان تهیه کننده پای کار بیاید و من آنرا بسازم، آنرا نساختم. موقعیت بسیار خوبی برای من بود، اما حقیقت این است که تا دو سال پس از ساخت آن مستند هر شب خواب گرگ می دیدم!» ۵۷۲۴۵

1400/12/12
11:59:55
5.0 / 5
416
تگهای خبر: سیستم , سینما , عكاس , فیلم
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۱
karkado فروش کادو و انتخاب انواع کادویی
karkado.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاركادو محفوظ است

كاركادو

فروش کادو و انتخاب انواع کادویی